سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دفاع نیوز (جانم فدای رهبر)

فرمانده نیروی دریایی سپاه گفت: امیدوار هستیم به زودى علاوه بر موشک‏هایى که قبلاً معرفى کرده‏ایم، موشک با بردهاى بالاى سیصد کیلومتر را با همان مشخصه صد در صد داخلى معرفى و عملیاتى کنیم.

فرمانده نیروی دریایی سپاه گفت: امیدوار هستیم به زودى علاوه بر موشک‏هایى که قبلاً معرفى کرده‏ایم، موشک با بردهاى بالاى سیصد کیلومتر را با همان مشخصه صد در صد داخلى معرفى و عملیاتى کنیم.

دریادار علی فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه درگفت‌وگویی که در پایگاه اطلاع رسانی سپاه پاسداران منتشر شده است، به بیان بخشی از توانمندی‌های این نیرو پرداخت؛ متن کامل این گفت‌وگو به شرح ذیل است:

بسم الله الرحمن الرحیم. راجع به موضوع آمادگى‏ها و موضوع تهدید یک مطلب کلى باید بگویم. از ابتداى پیدایش زمین و سکونت انسان بر روى آن تا تقریباً یک قرن پیش، تهدید کل جغرافیایى ما تهدید از ناحیه زمینى بود. در ابتداى قرن بیستم براى اولین بار تهدید از ناحیه دریا متوجه ایران شد.

پس از انقلاب نیز جدى‏ترین تهدیدى که جمهورى اسلامى را از اساس و مبنا مورد تهدید قرار داد از ناحیه دریا صورت گرفت، آن هم نه از طرف کشورهاى همطراز و همسایه بلکه از ناحیه امریکا که اصولاً یک کشور دریاپایه است. این تهدید کننده (امریکایى‏ها) یک توانمندى نظامى دارند و طبیعتاً در هر کجا که بخواهند اقدام کنند بر مبناى این توانمندى دریاپایه اقدام مى‏کنند، زیرا سرزمین اصلى آمریکا در نقاط دوردست از تمامى سرزمین‏ها مى‏باشد و براى رسیدن به سرزمین‏هاى دیگر یک راه بیشتر وجود ندارد و آن هم دریاست براى همین درتوانمندى نیروى دریاى امریکا هم توانمندى دریایى و هم توانمندى هوایى وهم نیروى زمینى جمع است.

توانمندى زمینى تحت عنوان تفنگداران دریایى و سپاه تفنگداران دریایى است و توانمندى هوایى به وسیله ناوهاى هواپیمابر است و توانمندى دریایى هم که ناوهاى جنگى و غیر جنگى است. در واقع امریکایى‏ها یک ارتش کامل را در نیروى دریایى خودشان جمع کرده‏اند.

تجلى کامل دشمنى امریکایى‏ها با ما و تهدید کنندگى علیه ما و بروز عینى آن در سال 65 و ابتداى سال 66 همراه با حضور علنى و جانبدارانه امریکا از عراق در خلیج‏فارس بود و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى که وظیفه پاسدارى از انقلاب را به عهده داشت نیروى دریایى خود که حدود یکسال و اندى از تشکیل آن به فرمان حضرت امام گذشته بود و در محدوده جنگ با عراق فعال بود را در کل منطقه فعال کرد و کلاً معادلات موجود در خلیج‏فارس، دریاى عمان وتنگه هرمز در زمنیه موضوع انرژى و مسائل مختلفى که وجود داشت را به هم زد.

شرایط خلیج‏فارس و قوانین دریایى و مسائل فى‏مابین ما و آنها در خلیج‏فارس و تنگه هرمز و شرایط اقتصادى و سیاسى دنیا و موضوع انرژى؛ باعث شد که امریکایى‏ها در این منطقه خودشان را در یک موضع دفاعى ببینند نه در یک موضع تهاجمى و روندى را براین مبنا اتخاذ کنند.

بر این اساس سالیان طولانى است که آنها نه تنها در آب‏هاى سرزمینى ما و آب‏هاى فلات قاره‏اى ما، بلکه در محدوده آب‏هاى بین‏المللى هم به صورتى حرکت مى‏کنند که کوچکترین تعارضى با آن چیزى که کنوانسیون 1982 حقوق دریاها و همچنین حریمى که ما مشخص کرده‏ایم نداشته باشند. اگر مسائلى هم مثلاً در تنگه هرمز به وجود مى‏آید، بعضاً به دلیل کم تجربگى فرماندهان ناوهاى آمریکا یا به واسطه حضور اولین بار بعضى ناوهاى آمریکا در منطقه و عدم آشنایى فرمانده آن با شرایط منطقه است.

سال‏هاى طولانى زحمات زیادى کشیده شد تا به یک تعریفى از توان دریایى دست پیدا کردیم و آن مبنایى شد براى یک حرکت بیست و چندساله که همچنان ادامه دارد که توان دریایى درست بشود و هر روز استطاعت آن از روز قبل بیشتر بشود.

در دنیا معمولاً پیش از این تعریف یکى دو کشور منشا تئورى‏سازى و ایجاد تئورى براى توان دریایى بودند؛ قبلاً انگلیسى‏ها بودند و بعد از آن امریکایى‏ها جایگزین انگلیسى‏ها شدند و شوروى نیز در مقطعى این توان را داشته است ولى غالب آن روند بوده و ما آمده‏ایم و تعریف جدیدى کرده‏ایم. یعنى از زمان جنگ چارچوب‏هاى کلان این تعریف مشخص شد و بالا رفتن توان نیروى دریایى بر مبناى آن تعریف و عملیاتى شد.

سردار شما در خصوص توانمندى‏ها فرمودید که این توانایى بر مبناى دفاع مقدس شکل گرفته، لطفاً در رابطه با میزان آمادگى کشور و آمادگى دفاعى نیروى دریایى به خصوص به لحاظ نیروى انسانى توضیحاتى بیان فرمایید.

توانمندى‏ها و آمادگى‏هاى نیروى دریایى بر مبناى شاخصه نیروى انسانى است که این، یک چرخه بسیار مفصل و طولانى دارد. از زمان انتخاب و پیدا کردن و گزینش نیرو شروع مى‏شود و تا آموزش‏ها در مجموعه‏هاى کل سپاه و بعد دانشکده‏هاى تخصصى ما، دانشکده‏هاى موشکى، شناورى، هوا دریا، تفنگدارى و تکاورى، ادامه دارد. نیروها در این چهار مجموعه دانشگاهى، انواع مختلف تخصص‏ها و مهارت‏ها را پیدا مى‏کنند و یک پاسدار مثلاً ناوبر، یک پاسدار مکانیک شناور، یک پاسدار برق و الکترونیک شناور، یک پاسدار موشکى انواع مختلف این مجموعه‏ها را آموزش مى‏بیند.

به علاوه اینکه آموزش موکول به همان آموزش اولیه در دانشکده نیست و تعطیل نمى‏شود و تحت عنوان آموزش‏هاى عرضى و آموزش‏هاى طولى این روند ادامه پیدا مى‏کند به صورتى که دائم در دو شرایط: 1ـ به لحاظ اساس و مبناى پاسدارى در واقع شایستگى‏هاى پاسدارى 2ـ به لحاظ مهارت‏ها و تخصص‏هاى لازمى که باید داشته باشند؛ به سر مى‏برد و این شرایط باعث شده که این نیرو از لحاظ کمیّت و کیفیت غیرقابل قیاس با زمان جنگ باشد.

باتوجه به اینکه اکثر کشورهایى که در منطقه حضور دارند از آخرین و به قولى جدیدترین امکانات برخوردارند و امکانات آنها به روز است، لطفاً در خصوص توانایى‏ها و تجهیزات نیروى دریایى سپاه توضیحاتى بفرمایید.

توانمندى‏هاى ما در 4 پایه شکل گرفته و محاسبه شده است

طبیعتاً اصلى‏ترین و اولویت‏دارترین توانمندى ما، توانمندى شناورى است. چون نیروى دریایى هستیم و شاکله اساسى یک توان دریایى را شناورها تشکیل مى‏دهند. ما در انواع مختلف کلاس‏هاى شناورى و انواع مختلف توانمندى‏ها از موشک‏انداز تا شناورهاى اژدرانداز و جنگ مین و انواع مختلف شناورهاى ویژه که توانمندى‏هاى ما را به لحاظ رزمى تشکیل مى‏دهند، با توجه به نقشه راهى که از سال‏هاى قبل معلوم کرده‏ایم صد در صد آن چیزى که توانمندى ما را تشکیل مى‏دهد، یعنى از طراحى تا ساخت شناور و سیستم‏هاى سلاح گرفته تا موشک و بقیه باید مربوط به داخل باشد و این افتخار اکنون وجود دارد که تولید شناور باتوجه به چرخه مفصلى که دارد تقریباً به صورت کامل مربوط به داخل است.

ما بر روى شناورهایمان موشک‏هایى که بیش از 220 کیلومتر برد دارند قرار داده‏ایم آن هم نه شناورهاى روان و معمول دنیا، بلکه بر روى شناورهاى بسیار کوچک، با سرعت بالا، قدرت مانور وآتش بالا و به لحاظ کوچکى ضدرادار. یعنى رادارها در مقابل شناورهاى کوچک ذلیل هستند. انبوهى نیز یکى دیگر از شاخصه‏هاى توانمندى شناورى دریایى سپاه است به نحوى که تعداد آنها براى دشمن قابل تصور نیست. این در بعد شناورى، در زمینه جغرافیایی نیز جغرافیاى منطقه بسیار خاص است.

ما صد در صد منطقه خلیج فارس، تنگه هرمز، دریاى عمان را از ساحل مى‏توانیم مورد اصابت قرار دهیم آن هم با موشک‏هاى ساحل به دریا که آنها نیز کاملاً داخلى است. ما امیدوار هستیم به زودى علاوه بر موشک‏هایى که قبلاً معرفى کرده‏ایم، موشک با بردهاى بالاى سیصد کیلومتر را با همان مشخصه صد در صد داخلى معرفى و عملیاتى کنیم.

موضوع سوم موضوع هوا دریا است یعنى علاوه بر اینکه بر روى شناورها و در ساحل، توانمندى عملیاتى ما بسیار وسیع است، به لحاظ مشخصه‏هایى که در اختیار ما از طریق هوادریا قرار مى‏گیرد بر روى شناورهاى پرند و بالگردهایمان انواع مختلف همان تسلیحات را داریم که این خود توانمندى مضاعفى را در اختیار ما مى‏گذارد.

پایه چهارم یعنى توانمندى نیروهاى ویژه تکاور دریایى براى عملیات‏هاى هجومى و نیروهاى تفنگدار دریایى براى دفاع از نقاطى که الزام پدافند و دفاع از آن وجود دارد در سپاه سازماندهى شده‏اند.

نیروهاى مهاجم مى‏گویند سپاه با توجه به قایق‏هاى تندرو براى مین‏ریزى و اصطلاحاً نبردهاى چریکى دریایى استفاده مى‏کند و عمده‏ترین ترس آنها از این مسئله است. لطفاً این موضوع را بیشتر توضیح دهید؟

ببینید! امریکایى‏ها و غربى‏ها، یک سرى موانعى را که مربوط به خودشان است مبنا قرار مى‏دهند و بقیه را نسبت به آن مى‏سنجند. اینکه مى‏گویند نبرد چریکى، آنها از حرکات مربوط به خودشان به عنوان یک موضوع کلاسیک یاد مى‏کنند حرکات ما را به عنوان حرکت و نبرد چریکى مى‏دانند در حالى که اینطور نیست. بلکه یک توانمندى است که یک تعریف کامل کلاسیک با همه مشخصاتى که ما تعریف کرده‏ایم دارد.

الزام ندارد که شما با تعریف دشمن، با قواعد بازى دشمن و در زمین بازى دشمن بازى کنید. در حال حاضر ما در شرایطى هستیم که زمین و شرایط بازى را ما تعیین مى‏کنیم. چرا چون ما در بغل امریکایى ها نیستیم، امریکایى ها آمده اند در بغل ما و در یک جغرافیاى به نام خلیج‏فارس قرار داریم. اینجا ما تعیین کننده هستیم که قواعد بازى چیست و زمین بازى کدام است، وقتى این‏طور مى‏شود ما در شرایط ابتکار عمل قرار مى‏گیریم و آنها در شرایط انفعال. در صورتی که اگر ما مى‏خواستیم در خلیج مکزیک این کار را بکنیم شرایط عوض مى‏شد.

وقتى که موضوع تنگه هرمز مطرح مى‏شود این انفعال به حد بسیار وسیع بروز پیدا مى‏کند به نحوى که قیمت نفت یکى از تبعات است. آنها مى‏فهمند که نه تنها تنگه هرمز بلکه خلیج فارس زمین بازى‏اى است که ایران تعریف مى‏کند نه آنها.

در خلیج فارس و تنگه هرمز آنها از هزاران کیلومتر آنطرف‏تر به اینجا آمده‏اند بر حسب ظاهراگر اتفاقى دراین منطقه بیفتد آنها نهایتاً تجهیزات نظامى‏شان آسیب مى‏بیند ولى بیشترین ضربه را ما مى‏بینیم حالا براى این موضوع چه تدابیر و امکاناتى را در نظر گرفته‏اید؟

ببینید من جملاتى را از امریکایى‏ها براى شما نقل مى‏کنم که نشان دهنده این است که خلیج‏فارس جایى نیست که صرفاً تجهیزات نظامى آمریکا در آن باشد. بلکه منافع حیاتى و عوامل امنیت ملى امریکا در آنجاست. براساس دکترین و قوانین و ادبیات سیاسى امریکا، منافع حیاتى و امنیت ملى آن چیزى است که وقتى مورد خطر قرار گیرد اصل موضوعیت امریکا مورد خطر قرار مى‏گیرد.

امریکایى‏ها مى‏گویند ما اگر از اروپا عقب‏نشینى بکنیم جایى براى ماندن و دفاع کردن وجود دارد اما اگر از خلیج‏فارس عقب‏نشینى کنیم جایى به جز سرزمین اصلى امریکا براى دفاع کردن وجود ندارد یعنى مسئله خلیج‏فارس انحصاراً مثل مسئله خود سرزمین امریکاست.

اگر در اینجا امریکایى‏ها در شرایط شکست قرار بگیرند به مثابه این است که در سرزمین اصلى خودشان شکست خورده‏اند. به این دلیل که در خلیج‏فارس عواملى نهفته است که این عوامل مربوط به خود این منطقه نیست مربوط به کسانى که صرفاً در این منطقه حالا یا از خود کشورها یا دیگر کشورها حضور دارند نیست، بلکه کوچکترین مسئله‏اى که اینجا به وجود بیاید مربوط به کل دنیاست.

حال چیزى که اینجا خیلى ملموس است و خیلى راحت الان در همه دنیا حتى مردم عادى دنیا هم مى‏توانند بفهمند، موضوع انرژى است. وضعیت جهان آینده، اقتصاد آینده، حیات آینده، آرامش و رفاه جهانى به این موضوع اتصال پیدا کرده و یک شریان حیاتى دارد و آن انرژى است. انرژى که در جایى غیر از خلیج‏فارس وجود ندارد.

در سال 1367 میزان نفتى که از تنگه هرمز خارج مى‏شد بین 9 تا 10 میلیون بشکه بود. در حال حاضر 19 تا 20 میلیون بشکه نفت روزانه از تنگه هرمز خارج مى‏شود و 8 سال دیگر یعنى 2020 میزان نفتى که از خلیج‏فارس باید تأمین شود حال یا از تنگه هرمز و به وسیله نفتکش‏ها باید برود یا از طریق خط لوله ـ که به هر صورت فرق زیادى ندارد ـ 25 تا 40 میلیون بشکه در روز خواهد بود این یعنى میزان وابستگى به نفت خلیج‏فارس دو برابر مى‏شود چرا اینگونه است؟ چون از 1300 میلیارد بشکه نفتى که در دنیا وجود دارد 800 میلیارد آن در خلیج‏فارس است.

500 میلیارد باقى مانده نیز نرخ برداشت وحشتناکى دارد که زمان‏هاى اتمام را به 5 یا 6 سال آینده مى‏رساند. در حال حاضر در داخل امریکا بین 10 تا 15 میلیون بشکه نفت برداشت مى‏شود و این ذخایر حداکثر 7 ـ8 سال آینده تمام مى‏شود و این در حالى است که امریکا روزانه 25 میلیون بشکه نفت مصرف مى‏کند. این ارقام را که مردم جلو خودشان مى‏گذارند، اهمیت موضوع مشخص مى‏شود.

از سال بحران انرژى یعنى سال 1973، سازمان بین‏المللى انرژى تأسیس شد و یکى از اهداف آن این بود که سهم نفت را از تأمین انرژى جهانى کم کند و به چیزهاى دیگر اضافه کند. چیزهایى هم که در نظرشان بود انرژى هسته‏اى، انرژى خورشیدى و گاز بود.

تکلیف انرژى خورشیدى که مشخص است هنوز در حد تحقیقات و اسباب‏بازى است یعنى سهمى که قابل ذکر باشد نرسیده. امیدوارى‏ها به هسته‏اى وجود داشت که درصد قابل توجهى را به خودش اختصاص بدهد که آن هم چند مشکل اصلى داشت، یکى مشکل گرانى و دیگرى مشکل تکنولوژى.

مشکل اساسى‏ترى که بعداً وجود آمد و تغییر تحولى براى استفاده از این نوع انرژى درست کرد یکى مشکل چرنوبیل بود و دیگرى سونامى ژاپن که در سال گذشته اتفاق افتاد. پس از حادثه ژاپن شما دیگر نه تنها طرحى براى گسترش نیروگاه‏هاى هسته‏اى نمى‏بینید، بلکه لغو و تعطیل شدن نیروگاه هسته‏اى را مى‏بینید.

در دهه 70 بیش از 75درصد تأمین انرژى جهانى به نفت وابسته بود. این را تقریباً ده درصد کم کرده‏اند که به گاز اضافه شده است. گاز در رابطه با خلیج‏فارس انحصارى‏تر از نفت است. یعنى اگر نفت در 15ـ 10 کشور وجود دارد گاز در خلیج فارس موضوعیت ویژه‏اى دارد و منحصر به ایران و قطر است. یعنى وضع بهتر نمى‏شود بلکه بدتر مى‏شود.

اگر بخواهیم توان جمهورى اسلامى ایران را به لحاظ نیروى انسانى و امکانات و تجهیزات رتبه‏بندى کنیم در جه جایگاهى قرار مى‏گیرد؟

به صورت مسلم جایگاه آن مجموعه‏اى بالاتر قرار مى‏گیرد که درصورتى که نبردى به وجود بیاید شناورهایش بر روى آب شناور و شناورهاى طرف مقابل در زیرآب غوطه‏ور باشد. این درواقع یک ملاک است. این مشخص مى‏کند که چه کشورى در رتبه بالاتر قرار مى‏گیرد. امریکایى‏ها در 10 - 20 سال گذشته تعداد شناورهاى دریایى‏شان کم شده، آنها در زمان ریگان، حدود 600 فروند شناور نظامى اعم از رزمى، و شناورهاى پشتیبانى داشتند.

این تعداد در حال حاضر کمتر از 500 فروند است یعنى حدود 450 تا 500 فروند در کل سازمان نیروى دریایى امریکا اعم از ناوهاى بزرگ تا شناورهاى کوچک و سوخت‏رسانى ومهمات‏رسانى و غیره وجود دارد که از این تعداد، تعداد شناورهاى رزمى در حال حاضر حدود 200 فروند مى‏باشد. در حالى که امریکایى‏ها طبق کمیت‏هایى که خودشان براى ما تصور مى‏کنند تعداد شناورهاى ما را 1000 فروند برآورد مى‏کنند.

شناورهاى رزمى امریکایى‏ها یعنى ناوهاى هواپیمابر، رزم ناوها، ناوشکن‏ها، و زیردریایى‏ها، اینها شناور رزمى هستند. شناور رزمى که مى‏تواند ابتدا به ساکن اقدامى را انجام دهد. آنهایى که شناور را پشتیبانى مى‏کند، سوخت‏رسانى مى‏کند اینها شناور رزمى نیست، پشتیبانى رزمى است.

همه این شناورهاى رزمى هم از یک دکترین چندصد ساله پیروى مى‏کنند و آن بزرگى آنهاست. شاید امریکا چاره‏اى هم غیر از این نداشته باشد، چون سرزمینشان از همه دنیا دورتر است و باید به وسیله این شناورها با دنیا ارتباط و اتصال برقرار کنند وبا توجه به اقیانوس‏هاى فى‏مابین باید شناورها بزرگ باشد.

البته کسى الزامى نداده یا قطعیتى به امریکا نداده است که یک شناور بزرگ که بعضاً ده‏ها میلیارد دلار ارزش دارد آسیب‏پذیر نباشد. یک سال و یک ماه پیش وزیر دفاع امریکا (رابرت گیتس) در آکادمى نیروى دریایى امریکا این موضوع را صحبت کرد و تأکید کرد که استراتژى چند صدساله امریکا مى‏بایست عوض بشود. این استراتژى شکست خورده است چرا که ناو بزرگى که بعضاً ده‏ها میلیارد دلار هزینه دارد درجنگ در برابر قایق‏هاى تندرو بسیار ارزان قیمت آسیب‏پذیر است وغرق مى‏شود.

توانمندى نظامى وقتى درست مى‏شود که کسى که هزینه‏هاى بسیار کمترى براى توانمندى‏هاى نظامى صرف کرده است به اهدافش مى‏رسد و در شرایط بهترى قرار مى‏گیرد.

بحث توانایى‏ها و آمادگى‏هاى جمهورى اسلامى چه پیامى براى مردم خود ما و بعد مردم کشورهاى منطقه و همچنین براى امریکایى‏ها و متجاوزین دارد؟

پیام براى مردم ما، اطمینان و آرامش است. شما آرام‏تر از مردم و کشور ما جایى را سراغ دارید؟ این توانمندى فقط مربوط به نیروى مسلح نیست مربوط به کل نظام است. دلیل آن هم این است که چون از ماهیت دعوا مردم خبر دارند. ماهیت دعواى دنیاى استکبار به نمایندگى امریکا با ما ماهیت سیاسى و اقتصادى و این حرف‏ها نیست. ماهیت حق و باطلى است.

راجع به کشورهاى منطقه دو صورت است یکى دولت‏هاى منطقه هستند یکى مردم منطقه. مردم منطقه نه تنها از ایران نگرانى ندارند، بلکه موافق این موضوع هستند که یک ایران قدرتمند درست بشود. اما دولت‏هاى منطقه؛ خیلى از دولت‏هاى منطقه خیلى از مواقع مجبور هستند آن چیزى را که امریکایى‏ها مى‏خواهند بگویند و انجام بدهند این کشورها به نوعى کشورهاى اشغال شده از طرف امریکا هستند و در واقع چیزى را مى‏گویند و دنبال مى‏کنند که از آنها خواسته مى‏شود.

اما امریکایى‏ها؛ برداشتى را که امریکایى‏ها دارند همان برداشتى است که در اوایل مطلب عرض کردم، یعنى در برابر این توانمندى باید در یک موضع دفاعى قرار داشته باشند نه موضع تهاجمى. براى همین هم تمام اقداماتى که انجام مى‏دهند به گونه‏اى عنوان مى‏کنند که همه‏پسند باشد مثلاً مى‏گویند براى تأمین امنیت انرژى جهانى.

لطفاً نسبت به اشرافى که نیروى دریایى سپاه و ارتش روى بیگانگان و امریکایى‏ها دارند توضیح دهید.

ما به صورت روزانه و لحظه‏اى آنها را تحت کنترل داریم. ما مى‏توانیم تا ظهر امروز آمار آنها را به شما بدهیم و دقیقاً مشخص کنیم که چند شناور در منطقه است و در کجاها مستقر هستند و چند هواپیما و چند نیروى انسانى دارند. مثلاً در حال حاضر حدود 90 شناور داخل منطقه است که بیشتر آنها متعلق به امریکایى‏هاست که تعداد کمى از آنها در خارج از تنگه هرمز و دریاى عمان و الباقى داخل خلیج‏فارس است. یک ناو درحال حاضر در شمال خلیج‏فارس منطقه میانى خلیج‏فارس داریم. یک ناو هم حد فاصل ایران و پاکستان در منطقه شرقى دریاى عمان و سه فروند زیردریایى داخل خلیج‏فارس است. انواع شناور هم مشخص است و در مجموع صد در صد این توانمندى به صورت لحظه‏اى تحت کنترل است.

بحث تنگه هرمز از اول هم بحث مهمى بوده و در زمان جنگ هم برخی مسئولین نظام می گفتند که اگر امنیت در آنجا براى ما نباشد براى هیچ کس نیست و جمهورى اسلامى ایران این را نشان داد. امریکایى‏ها مى‏گویند ایران مى‏تواند تنگه هرمز را ببندد ولى این مدت‏دار نیست یعنى حداکثر براى یک ماه، نظر شما دراین مورد چیست؟

در زمان جنگ، نیروى دریایى سپاه تازه تأسیس شده بود. با این حال کسانى که آن موقع بازنشسته شدند یا هستند به خوبى مى‏دانند که چیزى که در سال 66 و 67 در رویارویى ما و امریکایى‏ها در خلیج‏فارس پیش آمد مایه ذلت و خفت امریکایى‏ها شد.

در آن زمان کشور اراده کرد بعضى اقدامات انجام شود آن کار صورت گرفت. یعنى ما قریب 139 کشتى را زدیم و اگر قرار بود به 1390 کشتى هم برسد مى‏رساندیم. توان آن وجود داشت. علت هم این بود که تمام توانمندى‏هاى امریکا براى جلوگیرى از این کار کارآیى نداشت. همین سال 66 و 67 به همین روند بین ما و آمریکایى‏ها باعث شد که یک تئورى در امریکایى‏ها به وجود بیاید که امریکا در آینده با جنگ نامتقارن مواجه است.

ما بیش از بیست سال فرصت داشتیم که با جرأت مى‏توانم بگویم که حتى یک روز این مدت را از دست نداده‏ایم براى اینکه سه الزام سازمان دهى سازمان مناسب، آموزش‏هاى متناسب و تسلیحات و تجهیزات متناسب را درحد اعلا به وجود بیاوریم. الان امریکایى‏ها نسبت به سال 66 و 67 در رابطه با مسائل خلیج فارس، تنگه هرمز و موضوع انرژى ضعیف‏تر هستند و ما قوى‏تر از آن موقع هستیم.

اگر صد در صد نفت منطقه با خطوط لوله برود این نفت از کجا مى‏خواهد برود؟ یا از زیر آب‏هاى خلیج‏فارس یا در یک باریکه کوچکى از خلیج فارس. یعنى فرقى در اصل قضیه به وجود نمى‏آید بلکه بدتر مى‏شود زیرا تلاش بسیار زیاد و هزینه بسیار زیاد و وحشتناک که بعضاً براى خیلى از کشورها و دنیا قابل تحمل نیست. یعنى موضوع هزینه‏اى که باید براى خطوط لوله بشود اضافه مى‏شود به مشکلات موجود.

اگر احیاناً جنگى در خلیج‏فارس به وقوع بپیوندد ایران نیز نمى‏تواند نفت صادر کند. براى این مسئله چه تدبیرى اندیشیده‏اید؟

اولاً اگر ما واقعاً نتوانیم نفت را صادر کنیم یک فرصت استثنایى است. همان که رهبر معظم انقلاب نیز فرمودند که «تحریم‏ها براى ما یک فرصت استثنایى است». البته دنیا نمى‏تواند ما را تحریم کند، دنیا تاب تحمل نبود انرژى ایران را ندارد. یعنى اگر به انرژى داخل خلیج‏فارس خدشه‏اى وارد شود، اقتصاد دنیا فرو مى‏پاشد و اگر بر فرض این طور بشود از بین رفتن نفت به عنوان اصلى‏ترین عامل اقتصادى، هم در منطقه و هم در خارج منطقه مى‏تواند اتفاق بیفتد و این کار حالت بازدارندگى دارد که هیچگاه دست به این اقدام نباید بزنند.

همکارى سپاه و ارتش در امنیت خلیج‏فارس چه نقشى دارد؟

چندین سال است که یک تقسیم جغرافیایى بین سپاه و ارتش صورت گرفته به این معنى که تنگه هرمز و خلیج‏فارس مربوط به سپاه است و ارتش مسئولیتى در خلیج فارس ندارد.

مسئولیت ارتش دریاى مازندران و دریاى عمان است. با این وصف که در دریاى عمان پایگاه‏هاى ما در چابهار و جاسک نیز وجود دارد و حضور داریم و در شمال هم پایگاه ما وجود دارد. ولى تقسیم جغرافیایى صورت گرفته و این تقسیم جغرافیایى تعاملات مثبت بین ما و ارتش را به حد کمال مى‏رساند و دیگر تداخلى وجود ندارد و این روال، مبناى خوبى است.

در داخل سپاه هم مجموعه نیروى دریایى و مجموعه هوا فضا و مجموعه نیروى زمینى و همچنین سپاه استانى. سپاه یک پیکر است و وقتى کارکرد خودش را دارد که به صورت یک پیکره عمل مى‏کند. و خدا را شکر که یک پیکره بودن از اول در سپاه بوده و همچنان هست.

به عنوان سؤال آخر به برنامه‏هاى نیروى دریایى سپاه براى حضور در آب‏هاى بین‏المللى و برنامه‏هاى آینده هم اشاره‏اى داشته باشید.

در دکترین نیروى دریایى سپاه که ابلاغ شده است موکول به یک جغرافیاى خاص نیست در هر جغرافیایى نیروى دریایى سپاه مى‏تواند باشد و این روند هم وجود دارد و الحمدلله این توانمندى موکول به یک جغرافیاى خاص نیست. در برنامه پنجم نه یک پیشرفت بلکه یک جهش بسیار بزرگ براى نیروى دریایى سپاه عملاً شروع شده و در پایان برنامه پنج ساله پنجم ما یک وضعیت کاملاً متفاوت در همه زمینه ها خواهیم داشت.

این اتصالى که بین داخل و مجموعه باید وجود داشته باشد به وجود آمد اتصالى که بین ما و خارج از کشور وجود داشته قطع شده چون نیازى نداریم هرچند که مانعى از طرف کشورهاى دیگر وجود ندارد و آنها استقبال هم مى‏کنند. چون خود این روند باعث ارتقاء وضعیت آنها هم خواهد شد چون ما در اینجا با امریکایى‏ها در صحنه عملى قرار داریم و این یکى از نیازمندى‏هاى ارتقا تحقیقاتى و تسلیحاتى همه جاى دنیا است ولى خوب این اتصال به نوعى وجود ندارد و در داخل کشور برقرار است و ما انشاءالله شکل کاملى از حضور و بروز و گسترش را در داخل و خارج سپاه خواهیم داشت.

دریا مثل زمین نیست که حالت جنگ نباشد حالت عملیاتى برقرار نباشد. اصلاً بودن در دریا بخشى از عملیات است و ما در 24 ساعت صدها فروند شناور را در داخل دریا داریم.