خبرگزاری فارس: اینک دو سال از شهادت "عماد فیاض مغنیه " میگذرد در حالی که دشمن و دوستان هنوز او را فراموش نکردهاند و اسرائیل همچنان در انتظار ضربه مغنیه است.
به گزارش فارس، عماد حدود 20 سال از سوی دستگاههای مختلف اطلاعاتی آمریکا، رژیم صهیونیستی، کشورهای اروپایی و بسیاری از کشورهای عربی تعقیب شد و لذا وقتی در محل کفرسوسه دمشق به دام یک تیم مشترک عربی، غربی و اسرائیلی - افتاد و به شهادت رسید، همه آنان احساس کردند دشمن بزرگی را از سر راه برداشته اند کما اینکه ملتهای لبنان و فلسطین احساس کردند برادر بزرگ ی را از دست داده اند در این بین فلسطینیها بیش از هموطنان او در لبنان سوگمند شدند. خالد مشعل چهره شاخص در پیام تسلیت خود او را یکی از رهبران فلسطینی دانست.
شهید عماد مغنیه 20 سال پس از آنکه دستگاههای اطلاعاتی آمریکا رسما خواستار دستگیری یا از میان برداشتن او شدند، به شهادت رسید و این به خوبی ناکار آمدی و نا کامی دستگاه های عریض و طویل اطلاعاتی و عملیاتی غربی - و بویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی - را بر ملا کند در واقع عماد 20 سال انواع هزینهها را به دستگاه های سیاسی و اطلاعاتی غرب و هم پیمانان منطقهای آن تحمیل کرد. آنان در اعلامیهای که در سال 1366 بنام پلیس فدرال آمریکا منتشر کردند، 25 میلیون دلار را برای دستگیری یا کشتن مغنیه جایزه در نظر گرفتند در حالیکه خدا میداند که در این 2 سال چند دهه میلیارد دلار هزینه کردند تا رد پایی از او بدست آوردند.
در نقطه مقابل آن حزب الله لبنان توانست 20 سال "مرد بسیار فعال " خود را حفظ کند و حال آنکه او چهره عملیاتی حزب الله بود و پناهگاه برای او معنا و مفهومی نداشت رضوان یا به قول آمریکا ها ابورضوان در این 20 سال به بسیاری کشورهای دوست یا دشمن - عربی، اروپایی و ... سفر کرد و ماموریت های مهمی را انجام داد بدون آنکه شناسایی شود. در این مدت او با سازمان ها ، شخصیتها و مراکز رسمی و غیر رسمی تماس داشت و به تدارک فعالیتهای حزب الله مشغول بود. مغنیه عملا سازمانهای اطلاعاتی را کلافه کرده بود یک بار او را با فؤاد یونس اشتباه گرفتند.
یک بار دیگر در سال 1379 - زمانی که اسرائیل ناچار شد خاک لبنان را تخلیه کند و ذلیلانه با بر جا گذاشتن انواع جنگ افزاری و رها کردن همکاران لبنانی خود در ارتش جنوب بگریزد - اسرائیلیها برادر او "جهاد مغنیه " را به گمان اینکه او همان عماد است، به شهادت رساندند و با شور و شعف اعلام کردند که "مغز اطلاعاتی و عملیاتی حزب الله " را از میان برداشتهاند!
شهید عماد مغنیه در تمام عملیاتهای مهم حزب الله لبنان اعم از عملیات آزاد سازی اسرای لبنانی و فلسطینی و عملیات مبادله اسرا و عملیات نظامی حزب الله در سالهای 1375ی، 1379، 1381، 1384 و 1385 شرکت کرد و نقش مهمی در شرکتهای پیاپی ارتش و نیروهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی بر عهده داشت و جالب این است که دولت تل آویو این موضوع را میدانست ولی به آن اذعان نمیکرد.
زندگی و مبارزات "رضوان " خود نماد شکستهای مختلف رژیم صهیونیستی آمریکا و سرویسهای منطقهای مرتبط با این دو رژیم بود؛ چرا که هزاران بار آنان را گمراه کرد و تیر آنان را به سنگ ناکامی زد. از این رو روزی که به شهادت رسید تا مدتی واقعا نمیدانستند که در انفجار روز چهارشنبه 23 بهمن 86 در کفر وسوسهی شهر دمشق چه کسی کشته شده است تا اینکه تلویزیونی حزب الله - قناه المنار - در بیانیهای رسمی شهادت رضوان را اعالم کرد. شهادت مغنیه در عین حال به جای آنکه لبخند شادی را بر چهره سردمداران اسرائیل بیاورد، موجی از نگرانی را سبب گردید از این رو مقامات اسرائیل در ساعات و روزهای اولیه حادثه نقش خود را در ترور مغنیه که کاملا آشکار بود- انکار کردند. ارتش اسرائیل از بیم واکنش فوری و قاطع حزب الله لبنان به حال آماده باش در آمدند و به مرزهای شمالی فلسطین اشغالی گسیل شدند و روزنامه های رژیم تل آویو به نکوهش موساد روی آوردند. "امیر بارشالوم " عضو برجسته ارتش و کارشناس مسائل نظامی تلویزیون اسرائیل - کانان 10 - یک روز پس از اعلام شهادت عماد، رسما اعلام کرد: "ارتش اسرائیل به انتشار نیروهای هوایی و زمینی خود در سرتا سر مرزهای شمالی اقدام کرده است و نیروهای اورژانس، آتش نشانی و پلیس به حالت آماده باش کامل در آمدند. "
یواف لیمور - U.F.LIMOR عضو دیگر ارتش رژیم صهیونیستی هم در تلویزیون این رژیم گفت: "همه اسرائیل از سه روز پیش تاکنون و بویژه پس از تهدیدات سید حسن نصر الله علیه اسرائیل به علت ترس از واکنش حزب الله لبنان به ترور عماد مغنیه در ترس و وحشت به سر میبرند. "
این روزنامه صهیونیستی با اشاره به ناکامیهای رژیم تل آویو در مواجهه با حزب الله اضافه کرد: "هیچ چیز جلودار انتقام حزب الله نخواهد شد. "
حدود یک سال پس از شهادت حاج رضوان، 28 مهر 1387 سایت فیلکا یکی از منابع رژیم صهیونیستی که سرور آن در کاناداست به دروغ مدعی شد اعضای یک هیات اسرائیل که در میانشان "مائیردگان رئیس موساد نیز حضور داشته در اردن هدف بمب گذاری حزب الله واقع و کشته شدهاند طراحان عملیات روانی اسرائیل گمان میکردند که حزب الله چنین عملیات خیالی را به نام خود تمام میکند و بعد که دروغ بودن این خبر فاش شود، از اقتدار امنیتی و عملیاتی حزب الله کاسته میشود و از سوی دیگر به شهروندان و مقامات اسرائیلی که در ترس شدید از واکنش حزب الله بر سر میبرند، امید میبخشد. اما ترفند روانی این رژیم ناکام ماند چرا که حزب الله هیچ واکنشی به این خبر نشان نداد و یک روز پس از آن "تارنمای وزارت خارجه اسرائیل " رسما خبر انفجار بر سر راه یک هیات اسرائیلی در اردن را تکذیب کرد!
خصوصیات اعتقادی و اخلاقی مغنیه
روزی که انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی رسید، عماد مغنیه 16 سال بیشتر نداشت ولی با این وجود او از چند سال قبل برای مبارزه با رژیم صهیونیستی با گروههای فلسطینی همکاری داشت و در جنبش امل - افواج المقاومه اسلامیه - که توسط امام موسی صدر و شهید دکتر مصطفی چمران پایه گذاری شده بود نیز عضو بود. از سوی دیگر عماد مغنیه از نظر خانوادگی به بیت علمای برجستهای نظیر "آیت الله شیخ محمد جواد مغنیه " مفسر صاحب نام قرآن مربوط بود. این دو خصوصیت بطور طبیعی او را به انقلاب اسلامی ایران و حضرت امام خمینی - قدس سره الشریف - پیوند میزد.
شهید مغنیه هر چند از خانواده سرشناسی بود ولی در عین حال از متن مردم لبنان برخاسته بود. او در 16 آذر 1341 در روستای "طیر دبا " از توابع شهر شیعه نشین "صور " - استان جنوب - به دنیا آمد و کودکی خود را در این روستا سپری کرد. سپس در نوجوانی به همراه خانواده به جنوب بیروت - ضاحیه DAHEYA ، نقل مکان کرد. در هنگام حمله رژیم صهیونیستی به بیروت به همراه هم سن و سالهای خود در منطقه خلد Zhold یک گروه - که به "مخینیون " معروف شدند - تشکیل داد.
عماد در بیروت غمخوار مردم محرومی بود که به هوای امنیت بیشتر از روستاهای مرزی جنوب به ضاحیه آمده بودند. عماد با کمک جوانان خیلی از این محرومین را صاحب سرپناه کرد، در حالیکه خود از تا لحظه شهادت خانهای از خود نداشت. او بخصوص برای یتیمان غمخوار بود و بارها برای آنان به سختی گریسته بود.
عماد مغنیه به لحاظ اعتقادی، راسخ و رسوخ ناپذیر بود. ولایت فقیه مهمترین رکن اعتقادی او را تشکیل میداد. از این رو او در زمان حضرت امام به نظریات فقهی ایشان فوق العاده اهمیت میداد، کما اینکه در دوره رهبری حضرت آیت الله خامنه ای - دامت برکاته - نیز نظریات فقهی و سیاسی رهبر معظم انقلاب را مبنای عمل خود قرار داده بود. یکی از دوستان نزدیک او - انیس نقاش - درباره وی - پس از شهادت - گفته است: "مغنیه در جزئیات فعالیت خویش نیز سعی میکرد نظر ولی فقیه را در یابد، این البته فقط خصوصیات او نبود. عناصر حزب الله و رهبران آن همه به این مسئله بعنوان "رمز و راز موفقیت در صحنه عمل " مینگردند. " سید حسن نصر الله در دیدار با جمعی از ایرانیهایی که با او دیدار کردهاند گفته است: "ما سخنان حضرت آیت الله خامنهای را در عمل پیاده میکنیم آنجا که به سخن او دسترسی نداریم، از ایشان میپرسیم و آنجا که امکان پرسش وجود ندارد، سعی میکنیم دریابیم که چه چیزی او را احیانا خشنود میکند همان را به اجرا میگذاریم. "
عماد مغنیه تنها مقلد ولی فقیه نبود بلکه فراتر از آن به رهبر معظم انقلاب عشق میورزید. او بارها گفته بود: "در مقابل ولایت همه چیز و همه کس هیچاند. " در واقع ولایت فقیه برای او هدف و مسیر زندگی بود. حاج رضوان روح تبعیض محض را در نیروهای فراوانی که پرورش داد، ماندگار کرد و از هر جوان یک پولاد ساخت که در سخت ترین شرایط بتوانند با یک بشارت رهبری ماهها در مقابل دشمن صهیونیستی بایستد و خم به ابرو نیاورد. حضرت آیت الله خامنهای - دامت برکاته - پس از شهادت عماد در وصف او جملهای به کار برد که همسنگرانش آن را "کاملترین " میدانستند: "حاج رضوان فرزندی برای امام خمینی بود. "
عماد مغنیه برای فهم مبانی کلامی، فقهی و سیاسی اندیشه و تفکر امام خمینی و حضرت آیت الله خامنهای تلاش زیادی کرد. او صحیفه نور حضرت امام را آنگونه خواند که گویی حفظ و ملکه ذهنش شده بود. کتب شهید مطهری، کتب آیت الله مصباح یزدی، کتب آیت الله جوادی آملی را چندین نوبت خوانده و حتی تدریس کرد. بر همین اساس او بدون تردید از اندیشه کاملا زلال و محکمی برخوردار شده بود.
* مغز متفکر طرح، اطلاعات و عملیات
جایگاه سازمانی عماد مغنیه در حزب الله لبنان هنوز هم برای اکثر تحلیگران مسایل لبنان شناخته شده نیست، اسرائیلیها و آمریکاییها و بعضی از کشورهای عربی او را مرد شماره 2 حزب الله - یعنی قائم مقام سید حسن نصر الله - خواندند. سازمان CIAt - MI6 و موساد به او لق مرد سایه دادند. بعضی او را فرمانده عملیاتی حزب الله معرفی کردند و بعضی او را مسئول حفاظت از عناصر و شخصیتهای حزب الله دانستند. پارهای از ناظران او را "تئوریسین " و مغز "طراح " و "برنامه ریز " معرفی کردهاند، اما واقعا او که بود؟
هر چه بود و هر چه بگویند بی تردید عماد مغنیه یکی از شخصیتهای رده اول و موثر حزب الله بوده و نقش زیادی در موفقیت های حزب الله داشته است. اما باید در نظر داشت که حزب الله لبنان - بر خلاف تصور رایج - شخصیت محور نیست و بصورت شورایی اداره میشود. از این رو فقدان شخصیتها تاثیر چندانی بر روند آن نمیگذارد. دشمن هم این را بخوبی میداند، اگر چه به نفع اوست که بگوید با کشته شدن عماد مغنیه ستون فقرات حزب الله شکسته شده است. در عین حال اوفرشیلح ، Ufar Shilah تحلیگر برجسته روزنامه "معاریو " چند روز پس از شهادت حاج رضوان نوشت: "انجام این ترور از تفکر بیمار اسرائیل نشات میگیرد، تفکری که خشونت و اقدام نظامی را به عنوان راهکار دستیابی به هدف میداند. " شیلح به یاد رهبران رژیم غاصب تل آویو میآورد که "تل آویو در سال 1992م - 1371 ش - سید عباس موسوی رهبر حزب الله را کشت و به جای او سید حسن نصر الله زمام امور را به دست گرفت که هزار بار خطرناک تر از موسوی است. " بن کاسبیت تحلیگر دیگر معاریو نیز دو روز پس از شهادت حاج رضوان گفته بود: "رهبران سیاسی و روسای دستگاههای امنیتی باید جهت حفظ جان خود در مقابل واکنشهای حزب الله به ترور عماد مغنیه برای فرار به سمت پناهگاههای آماده باشند. "
در واقع عماد مغنیه یک مدل از نیروهایی است که به هدف اعتقاد راسخ داشته و پیروزی را در چند قدمی خود دانسته و شهادت را پیروزی بزرگتر ارزیابی میکنند. این چنین افرادی در حزب الله لبنان فراوانند و حق با حجت الاسلام مجاهد سید حسن نصر الله است که در مراسم تشییع پیکر عماد مغنیه گفت: "مغنیه در پی خود دهها هزار رزمنده مبارزه و آماده شهادت باقی گذاشته است. "
درباره قدرت تاثیر گذاری و ذهن خلاق شهید عماد مغنیه سخنان مهمی بیان شده است. یکی از دوستان او میگوید: "حاج رضوان در بیان آنچه میخواست قدرت فوق العادهای داشت. چنان از ریزه کاریهای طرحی که باید اجرا میشد، سخن میگفت که همه را به حیرت وام میداشت. " او میگوید یک روز طرحی آماده شده بود و در نهایت سید حسن نصر الله از حاج عماد خواست که نقطه نظرات خود را درباره طرح بیان کند. عماد یک ساعت و نیم یک پشت درباره جزئیات سخن گفت و ابعاد طرح را بیان کرد به گونهای که هیچ گره کوری درباره طرح باقی نماند و تردیدی دربار ه آن وجود نداشت. "
* شهید عماد مغنیه و جنگ 33 روزه
تردیدی وجود ندارد که عماد در مهمترین جنگ حزب الله که دارای آثار فراوان منطقهای و بین المللی شد و طعم تلخ ناکامی را تا نهایی تری ابعاد وجود رژیم صهیونیستی رسوخ داد، نقش مهمی داشته است و صد البته نقش او بی بدیل نبوده چرا که اساسا تشکیل حزب الله بر مبنای نقش های بی بدیل طراحی نشده است و افراد به هیچ وجه نقش بلا معارضی در کاری که بر عهده میگیرند، ندارند.
مهم نیست که بدانیم نقش حاج رضوان در جنگ 33 روزه چه بوده است مهم این است که بدانیم نقش جنگ 33 روزه در اقتدار حزب الله از یک سو و فروپاشی روانی رژیم صهیونیستی از سوی دیگر چه بوده است.
جنگ 33 روزه جنگ تمام عیار زمینی، هوایی، دریایی رژیم تلآویو با حزبالله که آن را "امالمعارک " خواندهاند.
بسیاری از تحلیلگران مسایل اسرائیل معتقدند در این جنگ 60 درصد اسرائیل فروپاشیده و تنها 30-40 درصد از "اسرائیل 2005 " باقی مانده است. بعضی هم گفتهاند اقتدار امنیتی و جایگاه بینالمللی اسرائیل در این جنگ بطور 100 درصد فروپاشیده و به پایههای نظامی، سیاسی، اقتصادی این رژیم آسیب جدی وارد شده است.
جنگ 33 روزه، خطر حزبالله را بیش از همیشه برای موجودیت، بقا و امنیت رژیم صهیونیستی مطرح کرد. کما اینکه این جنگ فروپاشی اسرائیل را بیش از همیشه نزدیک و امکانپذیر معرفی نمود. وقتی جنگ 33 روزه در روز 23 مرداد 85 به پایان رسید، در رسانههای اسرائیلی هم هیچ سخنی از پیروزی اسرائیل به میان نیامد و هیچ مقام مسئول جنگ در این رژیم نیز از پیروزی سخن نگفت. برکناری مقامات نظامی و سیاسی به زودی شروع شد. وزیر جنگ امیر پرتز، فرمانده نیروی هوایی جرج گالونیسکی، رئیس ستاد مشترک ارتش دان حالوتس و بسیاری دیگر از مقامات نظامی از جمله فرمانده نظامیان مستقر در استان جلیل شمالی کنار رفتند و موقعیت ایهود اولمرت نخستوزیر و حزب تازه تاسیس او - کادیما- بشدت ضعیف شد ولی از آنجا که کنار رفتن او شکست سنگین و بیسابقه اسرائیل را کاملا علنی میکرد، کنار رفتن او به تاخیر افتاد و در نهایت اولمرت به بهانه آلوده بودن به فساد اقتصادی و سوء استفاده مالی از موقعیت اداری کنار زده شد و حزب او در انتخابات مجلس که یک سال زودتر برگزار شد، فقط 28 کرسی به دست آورد و از صحنه حذف شد. اولمرت در شهریور سال 87 باید کنار میرفت اما بحران سیاسی ناشی از شکست اسرائیل در جنگ 33 روزه توافق بر سر نخستوزیر جدید را بارها به تاخیر انداخت و خانم تزیپی لیونی که جایگزین اولمرت در رهبری حزب کادیما شده بود، نتوانست کابینه جدید را تشکیل دهد و عملا شش ماه طول کشید تا سه حزب لیکود، به رهبری نتانیاهو، اسرائیل بیتنا به رهبری ایگدور لیبرمن و کار به رهبری باراک دولت ائتلافی جدید را تشکیل دهند. با بازگشت ایهود باراک و بنیامین نتانیاهو در واقع اسرائیل به دلیل شرایط بحرانی ناچار شد به رهبران قدیمی بازگردد و وانمود کند که شکست د رجنگ ناشی از بیتجربگی رهبران جدید بوده است. اما این ژست اداری کفایت نمیکرد و از این رو سران نظامی و سیاسی دولت ائتلافی به گمان دست یافتن به پیروزی آسان عملیات سنگین نظامی به غزه را در هفتم دی ماه 87 به اجرا گذاشتند و وعده ریشهکن کردن مقاومت فلسطین و دولت مردمی اسماعیل هنیه را طی 7 تا 10 روز دادند، اما این جنگ 22 روز طول کشید و اهداف رژیم صهیونیستی محقق نگردید. رژیم غاصب و متجاوز صهیونیستی دست از پا درازتر به پشت مرزهای شرقی و شمالی غزه بازگشت.
شکست اسرائیل در جنگ تابستان 1385 لبنان حاصل اراده الهی و تحقق وعده الهی از یک سو و قابلیتهای خاص رهبران مقاومت از سوی دیگر بود و از این رو عماد مغنیهها اسرائیل را وا داشتند که در بالاترین سطح شیمون پرز رئیس جمهور- اعلام کند که دیگر مقوله تشکیل اسرائیل بزرگ معنا و مفهومی ندارد و تلآویو فکر تحقق آن را کنار گذاشته است در واقع رژیم صهیونیستی با این عبارت اعلام میکرد که جنگ لبنان نه تنها آمال و آرزوهای تارخی صهیونیستها را برباد داده بلکه موجودیت و بقاء رژیم اسرائیل را نیز بشدت تهدید کرده است. رئیس جمهور این رژیم حدود دو سال پس از پایان جنگ لبنان با صراحت اعلام کرد که هیچ تضمینی برای بقاء اسرائیل وجود ندارد و نابودی آن کاملا متحمل میباشد.
عماد مغنیه و همرزمان او 21 سال پس از تاسیس حزبالله نه تنها رژیم صهیونیستی را از لبنان اخراج کرده بودند بلکه موجودیت آن را در درون سرزمینهای اشغالی نیز به مخاطره انداخته بودند. با این وصف تراکم بغض صهیونیستها علیه "عماد مغنیه " کاملا طبیعی بود ولی احتیاط آنان در پذیرش مسئولیت ترور او نشان داد که سایه اقتدار مغنیه آنها را حتی در زمانی که دنیا را وداع کرده است، رها نمیکند و این درحالی بود که پیش از این اسرائیل رسما و با تبختر ترور رهبران فلسطینی از جمله ترور خلیل الوزیر در تونس - 27 فروردین 67-، ترور خالد مشعل در امان - سوم مهر 76 که به نتیجه نرسید- ترور احمد یاسین رهبر روحانی حماس- 22 اسفند 82- و عبدالعزیز الرنتیسی رهبر حماس- 18 فروردین 83- ترور عرفات در تونس- 9 مهر 1364-، ترور صلاح خلف -1370- ترور یحیی عیاش- 1375- ترور دکتر فتحی شقاقی در مالت- 4 آبان 74-.
اینک 2 سال از شهادت حاج رضوان میگذرد ولی هنوز رهبران رژیم صهیونیستی خود را در آستانه انتقام حزبالله میبینند و جز در حلقههای بسته امنیتی حضور نمییابند. در واقع روح عماد مغنیه آنان را به گروگان گرفته است. یک بار سید حسن نصرالله در برابر اصرار یک خبرنگار که میخواست نزدیک یا دور بودن زمان انتقام خون عماد مغنیه از اسرائیل را بداند گفت: "چیزی نپرسید، ما شرنگ ترس و یاس را بر این رژیم وارد کردهایم و در زمان خود وعده انتقام را عملی خواهیم کرد. " رژیم صهیونیستی بیش از هر کس میداند که انتقام حزبالله سخت و غافلگیرکننده خواهد بود. شاید از همین رو بود که در سال گذشته وقتی چند موشک از منطقه جنوبی لبنان به سمت نهاریا- مرز شمالی فلسطین- شلیک شد، زودتر از همه دست داشتن حزبالله را در این اقدام تکذیب کرد. البته هوش زیادی برای فهم این موضوع نیاز نبود و همه میدانستند حزبالله اهل عملیات کور و کوچک نیست.
* حاج رضوان چگونه شهید شد
روحیه حاج رضوان با تاسی از فرهنگ اهل بیت و آموزههای او در مکتب عاشورایی حضرت امام خمینی، با انزواگرایی میانهای نداشت و شهادت را هم برای خود فوز عظیم و شیرینتر از عسل میدانست و به دنبال آن بود. در عین حال او کسی نبود که این را ارزان به دشمن هدیه بدهد.
برابر برخی از اسناد، سازمان جاسوسی سیا، سازمان جاسوسی Mi6 و سازمان جاسوسی موساد چندبار رد پای او را در اروپا و بعضی از کشورهای عربی پیدا کرده و ترفندهای زیادی را برای دستیافتن به او به کار بسته بودند ولی هربار شکست خوردند. یک بار در فرانسه از طریق سرویس اطلاعاتی حتی با او مواجه هم شده بودند ولی در عمل او از کمین اطلاعاتی جسته بود. بعدها یک مامور عالیرتبه سیا در کتاب خاطرات خود نوشت: مغنیه از دری که وارد شده بود خارج نمیشد و هیچگاه دوباره به مکانی که در آن به سر برده بود، باز نمیگشت. این درست باشد یا غلط میتوان توجیه قابل قبولی که ناکارآمدی و ضعف سیستمهای اطلاعاتی غرب را بپوشاند، به حساب اید.
رژیم صهیونیستی 13 ماه بعد از پایان جنگ 33 روزه اولین عملیات نظامی خود را در سوریه در شهریور 1386 به اجرا گذاشت. چند هواپیمای نظامی رژیم صهیونیستی از طریق عبور از آسمان مدیترانه و سپس وارد به آسمان ترکیه وارد منطقهای در داخل خاک سوریه در نزدیکی مرزهای ترکیه، تل ابیض، شدند و سپس وارد آسمان "دیرانی " شدند و با شکستن دیوار صوتی این استان از طریق دالانی که آمده بودند، به پایگاه هوایی خود بازگشتند. رژیم صهیونیستی مدعی شد که برای از میان برداشتن تاسیسات مخفی اتمی سوریه به آن نقطه حمله کرده است ولی سوریه اسنادی را نشان داد و آژانس بینالمللی انرژی اتمی آن را تائید کرد و گفت که هیچ نشانهای دال بر وجود تاسیسات اتمی وجود نداشته است. در آن مقطع این سئوال به وجود آمد که هدف واقعی رژیم غاصب صهیونیستی از ورود به آسمان سوریه و بمباران یک کارخانه کوچک در شمال این کشور چه بوده است. سوریه برای بررسی موضوع کمیتهای نظامی - امنیتی تشکیل داد ولی تاکنون اظهارنظر رسمی در این مورد صورت نگرفته است. مشابه همین عملیات را آمریکاییها در تاریخ 5 آبان 78 به بهانه تعقیب یک گروه از القاعده در خاک سوریه انجام داده و به یک روستای این کشور - العسکریه- در نزدیکی مرزهای عراق حمله کردند و 9 نفر را از بین بردند ولی بعدا مشخص شد که هیچگاه در آن روستا القاعده وجود نداشته است.
باز هم میتوانیم به طور قطعی بگوئیم که در این مقطع - و حتی تا امروز- دست?اب? به نیروهای اصلی و کادر مرکزی حزبالله لبنان، مهمترین هدف این سازمانهای جاسوسی بوده است.
سوریه در موقعیتی قرار دارد که عملا تنها همسایه لبنان به حساب میآید مرزهای غربی لبنان در دریای مدیترانه و مرز جنوبی آن که به مناطق تحت اشغال اسرائیل متصل است برای عبور و مرور مخالفان آمریکا و اسرائیل امنیت ندارد و تا حدود زیادی قابل استفاده نیست و لذا لبنان در عمل یک همسایه دارد که او را مانند طفلی در آغوش گرفته و حکم مادر او را ایفا میکند و این همان سوریه است.
بعضی از خبرها حکایت از آن دارد که امریکاییها توانسته بودند در گمرک مرزی سوریه - عراق نفوذ کنند. آنان سرتیپ حسن مخلوف را متقاعد کرده بودند که در برابر دریافت سه میلیون دلار رشوه ماموران گمرک مرزی را مرخص کند.
آنان از این فرصت برای عبور دادن یک تیم مشترک جاسوسی عراقی،اسرائیلی و اردنی استفاده کردهاند. در این بین شبکه خبری الجزیره قطر مدعی شد که در بین این تیم سه عضو موساد با پاسپورت اردنی هم بودهاند. با این وصف اگر این خبر درست باشد به معنای رسوخ موساد در سیستم امنیتی سوریه بوده است که چندان دور از انتظار نیست و سابقه هم این را تائید میکند.البته اسرائیلیها ماهها بعد از شهادت حاج رضوان مدعی شدند که از طریق نفوذ در سیستم امنیتی حزب الله به عماد مغنیه نزدیک شدهاند که این ادعا قطعا درست نیست و با هدف انجام عملیات روانی و کاستن از ابهت امنیتی حزب الله مطرح شده است. اگر موساد در سیستم امنیتی حزب الله رسوخ کرده بود از آن برای خنثی کردن نقشههای حزب الله و طرحهای عملیاتی آن استفاده میکرد و موفقیت کامل حزب الله در جنگ 33روزه اثبات کرد که سیستم امنیتی حزب الله کامل سالم و امن است.بعضی از خبرهایی که در مطبوعات سوریه درج شد حکایت از آن داشت که ماموران امنیتی رژیم صهیونیستی با تمرکز روی یک احتمال که منطقی بود نیروهای عملیاتی خود را در نقطهای در کفرسوسه مشرف به منطقهای که بعضی از رهبران فلسطینی در آنجا سکونت داشتند مستقر کرده و مدتی به عادی سازی رفت و آمد نیروهای خود پرداخته بودند . آنان با استفاده از بعضی اتباع عرب فعال در کفرسوسه، شبکهای برای انتقال لحظه به لحظه خبر درست کرده بودند و در نهایت توانستند به زمان حضور عماد مغنیه در ساختمانی واقع در روبروی آن منطقه دست پیدا کنند.آنان با راهاندازی یک ماشین پاجیروی سفید مشابه ماشینی که در آن شب عماد با آن به ملاقات رفته بود ، امکان انفجار از راه دور را فراهم کردند و درست در لحظهای که حاج رضوان از ساختمان خارج و به ماشین خود نزدیک شد،تکمه انفجار از ساختمان مجاور فعال شد و خاج عماد مغنیه در یک انفجار مهیب به شهادت رسید. البته درباره جزئیات این عملیات ویژه جاسوسی اطلاعات موثق در دست نیست و مقامات رسمی سوریه یا حزب الله درباره آن سکوت کردهاند.
یادداشت: سعدالله زارعی
انتهای پیام/.