مؤسسه مطالعات تاریخی
این مؤسسه از زمان تأسیس در سال 1978، اصلیترین ناشر کتابها و دیگر آثار مربوط به داستان نسل کشی یهودیان در آمریکا بوده است. به همین دلیل دفتر مؤسسه در کالیفرنیای جنوبی و هم چنین کارمندان آن هدف یک سری حملات برنامهریزی شده قرار گرفتند که شامل تیراندازی از داخل اتومبیل ، سه حمله با بمب آتشزا، انهدام اتومبیل کارکنان، سوراخ کردن 22 تایر اتومبیل کارکنان، تظاهرات سازمان یافته از سوی JDL در مقابل ساختمان مؤسسه و تلفنهای تهدیدآمیز به منزل و محل کار کارکنان مؤسسه میشود.
***مردخای لوی و دیگر معترضان JDL در جریان تظاهراتی در مقابل ساختمان مؤسسه در 19 مارس 1981 به اتومبیل نماینده مالک آن که برای حفظ آرامش آمده بود، حمله کردند. لوی با فریادهای تهدیدآمیز شیشه پنجره جلوی اتومبیل را شکست.چند هفته بعد در 5 آوریل 1981، معترضان JDL تظاهرات خشونتآمیز دیگری بیرون ساختمان مؤسسه برگزار کردند که طی آن یکی از کارمندان مورد حمله قرار گرفت و مضروب شد.
***در اوایل صبح روز 25 ژوئن 1981 اولین حمله با بمب به ساختمان مؤسسه صورت گرفت. خوشبختانه این بمب که شبیه کوکتل مولوتف بود آسیب اندکی وارد نمود. مردی که ادعا میکرد از طرف سازمان مدافعان یهود سخن میگوید طی تماس تلفنی با خبرگزاریها، مسئولیت این حمله را به عهده گرفت. دومین حمله علیه دفتر مؤسسه در 25 آوریل 1982 صورت گرفت که در آن یک دستگاه کپی، تعدادی مبلمان و اسناد از بین رفت. گروهی که خود را مدافعان یهود مینامیدند در تماس تلفنی با یک خبرگزاری محلی مسئولیت حمله را به عهده گرفتند.
***در حمله ای در 5 سپتامبر 1982، ساختمان مؤسسه با سلاح گرم هدف حمله قرار گرفت که دو پنجره آن شکست و در ورودی ساختمان آسیب دید. علاوه بر این، آتشسوزی به جلوی ساختمان آسیب جزیی وارد کرد. پس از آن روز و طی هفته نیز بعضی تهدیدات تلفنی ادامه داشت. گرچه معلوم شد که صدای فرد تلفن کننده متعلق به مردخای لوی بوده است اما هیچ کس در این زمینه بازداشت نشد.
***حمله با بمب آتش زا، این حمله منجر به آتش سوزی در دفاتر مؤسسه مطالعات تاریخی و انبار آن در تورانس در 4 ژوییه 1984 شد. این حمله مصادف با دویست و نهمین سالگرد استقلال آمریکا بود. میزان خسارات ناشی از حمله که در اوایل صبح صورت گرفت، 400هزار دلار برآورد شد. در ویژه نامه خبری مؤسسه (آگوست 1984) جی. مارسلوس، مدیر آن چنین نوشت: «مؤسسه مطالعات تاریخی به عنوان یک نهاد فیزیکی دیگر وجود خارجی ندارد. 90 درصد از موجودی کتابها و نوارهای ما که بزرگترین مجموعه از کتابهای تجدیدنظرطلبانه تاریخی در مورد نسلکشی است، از بین رفته است. دستگاهها و تجهیزات اداری ما از جمله میز و صندلیها، پوشهها و قفسهها تکه تکه شدهاند نسخهای خطی، آثار هنری، نمونهها و نگاتیو فیلمها که قدمتی بیش از 6 سال داشتند و برای ارایه اطلاعات تاریخی به مردم سراسر جهان قابل استفاده بود از بین رفته اند. دهها هزار کتاب به ارزش تقریبی 300 هزار دلار از بین رفته اند. بیش از 2500 فوت مربع فضا که زمانی برای یک ناشر در سطح جهان بیسابقه است در اثر حملات تخریب شده است.» ایرو رابین رهبرJDL دو روز بعد در محل ساختمانهای ویران شده موسسه حضور یافت تا مراتب قدردانی خود را از این حملات اعلام نماید. وی گفت: « JDL از صمیم قلب ویرانی دفاتر مؤسسه را تحسین میکند». رابین ضمن رد هرگونه دخالت در حوادث گفت که حملات توسط یکی از فعالان پیشین JDL به نام لاری وینستون (جوئل کوهن) صورت گرفته است. وی همچنین گفت: «من اطمینان دارم که وی ]وینستون / کوهن[ در این قضیه دست داشته است.» اگرچه در ارتباط با بمبگذاری سال 1984 کسی تاکنون بازداشت نشده است، ولی ماهیت حمله نشان میدهد که کار گروه آموزش دیده یک سازمان دولتی خارجی بوده است. به غیر از پوشش مطبوعات محلی، رسانههای گروهی آمریکا تقریباً گزارشی درباره این اقدام (کتاب سوزی) چاپ نکردند. این رفتار جهتدار مطبوعات و رسانهها در یادداشت های الکساندر کاکبرن نیز ( در صفحه تریبون آزاد هفته نامه نیشن) آمده است: «نهادی که در آمریکا به چاپ مطالب تحقیرآمیز درباره کشتار یهودیان توسط نازیها میپردازد «موسسه مطالعات تاریخی» است. من به یاد نمیآورم که به هنگام بمبگذاری ادارات و ساختمانهای این مؤسسه در تورانس کالیفرنیا در جولای 1984 سر و صدای خبری زیادی به پا شده باشد. شاید این همان چیزی است که مایلر در توصیف چنین عقیده نامتعارفی «سفسطهسازی»مینامد.» در عین حال معدودی از افراد برجسته علیه این حمله صحبت کردند. جان تولند، مورخ آمریکایی که جایزه پولیتزر سال 1971 را در بخش ادبیات غیر داستانی به خاطر کتاب «طلوع آفتاب» دریافت کرد، برای مؤسسه مطالعات تاریخی چنین نوشت: «وقتی از ماجرای آتشسوزی در انبار و ساختمان مؤسسه با خبر شدم، شوکه شدم و هنگامی که در تلویزیون این اقدام تروریستی محکوم و در مطبوعات مهم کشور و دانشگاهها تقبیح نشد، خشم و نگرانیام شدت گرفت. از همه معتقدان واقعی به دموکراسی میخواهم که در محکوم کردن حوادث اخیر کتابسوزی در تورانس کالیفرنیا به من بپیوندند». دیوید ایروینگ، مورخ انگلیسی و نویسنده تعداد زیادی آثار پرفروش تاریخی نیز در این باره چنین گفت: «از شنیدن حمله به ساختمان مؤسسه عمیقاً شوکه شدم.»
مزاحمت JDL برای کنفرانس مؤسسه مطالعات تاریخی
در اواسط فوریه سال 1989 تهدید و ارعاب JDL باعث لغو کنفرانس سه روزه مؤسسه مطالعات تاریخی در دو هتل در کالیفرنیای جنوبی شد. برنامههای نهمین کنفرانس مؤسسه در هتل ردلیون از ماه ها قبل تنظیم شده بود. چند روز پیش از آغاز به کار کنفرانس، هتل نخستین تهدید تلفنی را مبنی بر این که در صورت برگزاری کنفرانس تظاهراتی عظیم و خرابکارانه مقابل هتل برپا خواهد شد، دریافت کرد. این تهدیدات راسل کاکس ، مدیر هتل را به تسلیم در برابر درخواست JDL و لغو قرارداد هتل با مؤسسه مطالعات تاریخی وادار نمود. اقدام بعدی اهانت بار کاکس، ارایه مجوز برگزاری کنفرانس خبری در لابی هتل به رابین، رییس JDL بود. پس از آن، مؤسسه به سرعت ترتیبات لازم برای انتقال کنفرانس به هتل هالیدی در همان نزدیکی را فراهم کرد. اما درست چند ساعت پیش از شروع کنفرانس و هنگام ورود شرکتکنندگان، هتل هالیدی نیز تسلیم تهدیدات تلفنی مشابه شد و کنفرانس را لغو کرد. در این زمان بود که جی مارسلوس، مدیر مؤسسه با کمک جان اشمیتز، نماینده سابق کنگره آمریکا، ترتیباتی فوری با جو بیسکوف، مالک مرکز خریدی در هانتینگتون بیچ صورت داد تا کنفرانس را آنجا برگزار کند. بیسکوف تسلیم فشارهای JDL نشد. یهودیان تظاهراتی به رهبری رابین برگزار کردند که در آن پلاکاردهایی با شعارهایی از مظلوم نمایی در دست داشتند. رابین عابران را مورد توهین و هتاکی قرار میداد. اما به رغم این اخلالگری در مقابل مرکز خرید و بعضی مزاحمتها برای شرکت کنندگان ، نهمین کنفرانس موسسه مطالعات تاریخی یکی ازموفقترین و شجاعانهترین کنفرانسها در نوع خود بود.
***حمله آشوبطلبان JDL به جوانان تجدید نظرطلب یهود در 22 ژانویه 1992. دیوید کول، فعال تجدید نظرطلب حین سخنرانی در دانشگاه کالیفرنیا در لسآنجلس مورد حمله اوباش عضو JDL قرار گرفت. رابین، رهبر JDL پیش از شروع سخنرانی سعی کرد تا کول را از روی پله ها به پایین هل دهد. اوباش JDL نیز رابرت موریسی برنامهریز جلسه را مرعوب و به کناری هل دادند. پس از پایان سخنرانی، اراذل JDL سعی کردند سخنرانان را هو کنند و تکههای غذا به سمت کول پرتاب کردند. در آخر برنامه نیز یک خرابکار عضو JDL به کول که خود یک یهودی است توهین کرد و با ضربه به صورت او بینیاش را خونآلود ساخت. این خرابکاری توسط دوربین برنامه «48 ساعت» شبکه تلویزیونی CBS و دو ایستگاه تلویزیونی محلی لس آنجلس ضبط شد. اما هیچ کدام از شبکههای محلی از این حادثه در برنامههای خبری خود حتی یک کلمه نیز پخش نکردند. آنها حتی در بخش مربوط به تجدید نظرطلبی در مسأله نسلکشی یهودیان نیز که جزیی از برنامه 48 ساعت این شبکه در 26 فوریه 1992 بود، تصاویر حادثه را پخش نکردند. ظاهراً مسؤولان CBS به این نتیجه رسیدند که منظره کتک زدن یک جوان تجدید نظرطلب یهودی توسط اوباش صهیونیست با وجهه تجدید نظرطلبانه ای که CBS مایل بود برای بینندگان بیشمارش به نمایش بگذارد،تناسب ندارد.
***خشونت در اروپا قتل فرانکو دوپرات، فرانکو دوپرات فرانسوی که یک نویسنده، تحصیلکرده و مورخ جوان و خوشذوقی بود ، در سال 1978 به قتل رسید. وی اولین فردی بود که به خاطر حمایت از تجدید نظرطلبی نسل کشی یهودیان کشته شد. دوپرات نوشتههای هم سلولی سابق خود، پل راسینیون در اردوگاه کار اجباری را در کتابچهای به نام «آیا شش میلیون واقعیت دارد؟» چاپ کرد. وی همچنین مقاله ای تجدید نظرطلبانه از خودش با نام «اسرار اتاق های گاز» منتشر کرد.
***معلم 38 ساله قربانی دیگری بود که در 18 مارس 1978 و به هنگام رانندگی، اتومبیل وی منفجر شد. همسر وی نیز که در کنار او بود در این حمله پاهای خود را از دست داد. «گروه انقلابی یهود» و «کماندوهای یادبود یهود» مسئولیت این قتل را به عهده گرفتند این حمله آنقدر پیچیده بود که مشکل بتوان باور کرد هیچ آژانس دولتی در آن دخالت نداشته است. شکی نیست که اسراییل آموزش و تسلیحات لازم برای گروههای مدافع یهود در ایالات متحده و بسیاری کشورهای دیگر را فراهم میآورد. ویکتور استروسکی، افسر سابق اطلاعاتی موساد که سرویس جاسوسی و اطلاعات مخفی اسراییل است، در کتاب خود به نام «در مسیر فریب» بر این رابطه صحه میگذارد. وی در این کتاب مینویسد که یکی از بخشهای موساد، «سافریریم»، مسئول هماهنگی امور گروههای مدافع یهود به نام شبکه یا Misgerot در سراسر جهان و از جمله بعضی مناطق آمریکاست که در آنجا یهود ستیزی یک تهدید محسوب میشود. وظیفه اصلی سافریریم کمک به برنامه رهبران جوامع یهودی خارج از اسراییل برای تأمین امنیت خود است. قسمتی از این کار توسط هنگ جوانان شبه نظامی اسراییل به نام hets va - keshet یا «تیر و کمان» انجام میشود. تابستانها اغلب جوانان از دیگر کشورها به اسراییل میآیند تا درباره امنیت، کسب مهارت دورههای تکمیلی عبور از موانع، بر افراشتن چادر، چگونگی استفاده از اسلحه تکتیرانداز و سلاح تهاجمی یوزی آموزش ببینند. دیگران نیز مهارتهای امنیتی جدید مانند ساخت کیف مخصوص برای مخفی کردن سلاح و مدارک، زمان و چگونگی انجام بازرسیهای امنیتیو اصول تحقیق و جمعآوری اطلاعات را فرا میگیرند. به گفته استروسکی اسراییل تسلیحات گروههای مدافع یهود را به طور غیر مستقیم از طریق دلالان شناخته شده اسلحه تأمین می کند.
مهمترین گروه تروریستی صهیونیست در اروپا «تاگار» نام دارد که شاخه جوانان (یا دانشجویی) جنبش رادیکال صهیونیست بتار است. گروه تاگار/بتار عملیات و حملات جنایی بیشماری علیه دشمنان از جمله تجدید نظرطلبان نسلکشی یهودیان انجام داده است. دفتر مرکزی این گروه در پاریس است و روابط نزدیکی با دولت رژیم صهیونیستی و به ویژه احزاب سیاسی بگین و شامیر دارد. طبق گزارشها تاگار تحت نظر موساد، آژانس عملیات مخفی اسراییل، فعالیت میکند. فعالان تاگار اغلب قصد خود را برخورد با هر کسی که نسلکشی را انکار کند، اعلام کردهاند. این گروه مسئولیت حمله فیزیکی علیه اولیور ماتیو، مورخ تجدید نظرطلب فرانسوی را در یک مصاحبه تلویزیونی در فوریه 1990 به عهده گرفت. اراذل و اوباش تاگار سه ماه بعد کتابفروشی اگیموس را در پاریس (که کتابهایی با عناوین تجدید نظرطلبانه میفروخت) غارت کردند. فعالان تاگار/بتار تحت نظر افسران ارتش اسراییل آموزش رزمی و نظامی میبینند و یونیفورم های شبه نظامی آبیرنگ (رنگهای پرچم صهیونیست) میپوشند. این گروه با آگاهی و تایید مقامات رده بالای فرانسوی مثل نخست وزیر لورنت فابیوس (که خود یهودی است) در اروپا فعالیت کرده است. پلیس فرانسه نیز در حملات تاگار/بتار علیه مخالفان خود دخالت نکرده است. فعالان تاگار تحت عناوینی چون سازمان مدافعان یهود و سازمان رزم یهود در فرانسه به فعالیت پرداختهاند. تمامی گروههای شبه نظامی خصوصی به جز گروههای یهودی، در فرانسه ممنوع الفعالیت هستند. این گروههای شبه نظامی یهودی بین ژوئن 1976 تا آوریل 1991، 50 حمله تروریستی انجام دادهاند. در حقیقت تروریستهای یهودی میتوانند با خیال راحت دشمنان خود را مورد حمله قرار دهند. تاگار در آمریکا هم فعال بوده است. در فوریه 1992، سازمان دانشجویان صهیونیستی تاگار در دانشگاه دولتی اوهایو میتینگی را در اعتراض به تجدید نظرطلبی در مورد نسلکشی بر پا کرد. این گروه اعلامیهای منتشر کرد که حقایق در آن به طور فاحشی تحریف شده و در آن به طور خاص به برادلی اسمیت، فعال تجدید نظرطلب حمله شده بود.
***دکتر رابرت فاریسون، سرشناسترین تجدید نظرطلب مسأله نسلکشی یهودیان در اروپا ( عضو کمیته مشاوره سردبیری مجله هیستوریکال ریویو مؤسسه مطالعات تاریخی) در حملهای مرگبار در 16 سپتامبر 1989 به سختی مجروح شد. سه مهاجم بعد از پاشیدن گاز سمی به صورت او که کوری موقت وی را در پیداشت، او را روی زمین انداختند و سر و سینهاش را به شدت مضروب کردند. این دانشمند 60 ساله دچار جراحتهایی سخت از ناحیه سر شد و فک وی نیز شکست. پزشکان چهار ساعت و نیم وقت صرف کردند تا فک وی را ترمیم و صورت متورم و زخمی وی را درمان کنند. گروهی که خود را «فرزندان یادبود یهودیان» می نامیدند مسئولیت این حمله وحشیانه را بر عهده گرفتند. این گروه در بیانیهای اعلام کرد: «پروفسور فاریسون اولین است اما آخرین نیست. بگذارید آنهایی که نسلکشی را انکار میکنند هشیار شوند.» در حالی که پلیس فرانسه رسماً تأیید کرد که سه فعال جوان یهودی اهل پاریس این حمله را صورت دادهاند، این ظن بسیار قوی وجود داشت که مهاجمین از سازمان تاگار / بتار هستند. سازمانها و اشخاص برجسته در فرانسه همگام با روزنامههای معتبر این کشور نظیر لوموند، این حمله را محکوم کردند. با این همه سرژ کلارسفلد، یهودی فرانسوی و «شکارچی نازی» به دنبال توجیه این جنایت بود. وی گفت: «کسانی که جامعه یهود را سالها تحریک و تهییج کردهاند باید انتظار این قبیل اقدامات را داشته باشند. هیچکس نمیتواند بدون در نظر گرفتن عواقب آن به هتاکی یاد و خاطره قربانیان یهود بپردازد.» با آن که حمله ماه سپتامبر 1989 علیه فاریسون بسیار وحشیانه انجام شد ولی اولین و آخرین از نوع خود نبود. وی بین نوامبر 1978 تا می 1993 در ده نوبت مورد حمله قرار گرفت.