فرمانده نیروی دریایی سپاه گفت: امیدوار هستیم به زودى علاوه بر موشکهایى که قبلاً معرفى کردهایم، موشک با بردهاى بالاى سیصد کیلومتر را با همان مشخصه صد در صد داخلى معرفى و عملیاتى کنیم.
فرمانده نیروی دریایی سپاه گفت: امیدوار هستیم به زودى علاوه بر موشکهایى که قبلاً معرفى کردهایم، موشک با بردهاى بالاى سیصد کیلومتر را با همان مشخصه صد در صد داخلى معرفى و عملیاتى کنیم.
دریادار علی فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه درگفتوگویی که در پایگاه اطلاع رسانی سپاه پاسداران منتشر شده است، به بیان بخشی از توانمندیهای این نیرو پرداخت؛ متن کامل این گفتوگو به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم. راجع به موضوع آمادگىها و موضوع تهدید یک مطلب کلى باید بگویم. از ابتداى پیدایش زمین و سکونت انسان بر روى آن تا تقریباً یک قرن پیش، تهدید کل جغرافیایى ما تهدید از ناحیه زمینى بود. در ابتداى قرن بیستم براى اولین بار تهدید از ناحیه دریا متوجه ایران شد.
پس از انقلاب نیز جدىترین تهدیدى که جمهورى اسلامى را از اساس و مبنا مورد تهدید قرار داد از ناحیه دریا صورت گرفت، آن هم نه از طرف کشورهاى همطراز و همسایه بلکه از ناحیه امریکا که اصولاً یک کشور دریاپایه است. این تهدید کننده (امریکایىها) یک توانمندى نظامى دارند و طبیعتاً در هر کجا که بخواهند اقدام کنند بر مبناى این توانمندى دریاپایه اقدام مىکنند، زیرا سرزمین اصلى آمریکا در نقاط دوردست از تمامى سرزمینها مىباشد و براى رسیدن به سرزمینهاى دیگر یک راه بیشتر وجود ندارد و آن هم دریاست براى همین درتوانمندى نیروى دریاى امریکا هم توانمندى دریایى و هم توانمندى هوایى وهم نیروى زمینى جمع است.
توانمندى زمینى تحت عنوان تفنگداران دریایى و سپاه تفنگداران دریایى است و توانمندى هوایى به وسیله ناوهاى هواپیمابر است و توانمندى دریایى هم که ناوهاى جنگى و غیر جنگى است. در واقع امریکایىها یک ارتش کامل را در نیروى دریایى خودشان جمع کردهاند.
تجلى کامل دشمنى امریکایىها با ما و تهدید کنندگى علیه ما و بروز عینى آن در سال 65 و ابتداى سال 66 همراه با حضور علنى و جانبدارانه امریکا از عراق در خلیجفارس بود و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى که وظیفه پاسدارى از انقلاب را به عهده داشت نیروى دریایى خود که حدود یکسال و اندى از تشکیل آن به فرمان حضرت امام گذشته بود و در محدوده جنگ با عراق فعال بود را در کل منطقه فعال کرد و کلاً معادلات موجود در خلیجفارس، دریاى عمان وتنگه هرمز در زمنیه موضوع انرژى و مسائل مختلفى که وجود داشت را به هم زد.
شرایط خلیجفارس و قوانین دریایى و مسائل فىمابین ما و آنها در خلیجفارس و تنگه هرمز و شرایط اقتصادى و سیاسى دنیا و موضوع انرژى؛ باعث شد که امریکایىها در این منطقه خودشان را در یک موضع دفاعى ببینند نه در یک موضع تهاجمى و روندى را براین مبنا اتخاذ کنند.
بر این اساس سالیان طولانى است که آنها نه تنها در آبهاى سرزمینى ما و آبهاى فلات قارهاى ما، بلکه در محدوده آبهاى بینالمللى هم به صورتى حرکت مىکنند که کوچکترین تعارضى با آن چیزى که کنوانسیون 1982 حقوق دریاها و همچنین حریمى که ما مشخص کردهایم نداشته باشند. اگر مسائلى هم مثلاً در تنگه هرمز به وجود مىآید، بعضاً به دلیل کم تجربگى فرماندهان ناوهاى آمریکا یا به واسطه حضور اولین بار بعضى ناوهاى آمریکا در منطقه و عدم آشنایى فرمانده آن با شرایط منطقه است.
سالهاى طولانى زحمات زیادى کشیده شد تا به یک تعریفى از توان دریایى دست پیدا کردیم و آن مبنایى شد براى یک حرکت بیست و چندساله که همچنان ادامه دارد که توان دریایى درست بشود و هر روز استطاعت آن از روز قبل بیشتر بشود.
در دنیا معمولاً پیش از این تعریف یکى دو کشور منشا تئورىسازى و ایجاد تئورى براى توان دریایى بودند؛ قبلاً انگلیسىها بودند و بعد از آن امریکایىها جایگزین انگلیسىها شدند و شوروى نیز در مقطعى این توان را داشته است ولى غالب آن روند بوده و ما آمدهایم و تعریف جدیدى کردهایم. یعنى از زمان جنگ چارچوبهاى کلان این تعریف مشخص شد و بالا رفتن توان نیروى دریایى بر مبناى آن تعریف و عملیاتى شد.
سردار شما در خصوص توانمندىها فرمودید که این توانایى بر مبناى دفاع مقدس شکل گرفته، لطفاً در رابطه با میزان آمادگى کشور و آمادگى دفاعى نیروى دریایى به خصوص به لحاظ نیروى انسانى توضیحاتى بیان فرمایید.
توانمندىها و آمادگىهاى نیروى دریایى بر مبناى شاخصه نیروى انسانى است که این، یک چرخه بسیار مفصل و طولانى دارد. از زمان انتخاب و پیدا کردن و گزینش نیرو شروع مىشود و تا آموزشها در مجموعههاى کل سپاه و بعد دانشکدههاى تخصصى ما، دانشکدههاى موشکى، شناورى، هوا دریا، تفنگدارى و تکاورى، ادامه دارد. نیروها در این چهار مجموعه دانشگاهى، انواع مختلف تخصصها و مهارتها را پیدا مىکنند و یک پاسدار مثلاً ناوبر، یک پاسدار مکانیک شناور، یک پاسدار برق و الکترونیک شناور، یک پاسدار موشکى انواع مختلف این مجموعهها را آموزش مىبیند.
به علاوه اینکه آموزش موکول به همان آموزش اولیه در دانشکده نیست و تعطیل نمىشود و تحت عنوان آموزشهاى عرضى و آموزشهاى طولى این روند ادامه پیدا مىکند به صورتى که دائم در دو شرایط: 1ـ به لحاظ اساس و مبناى پاسدارى در واقع شایستگىهاى پاسدارى 2ـ به لحاظ مهارتها و تخصصهاى لازمى که باید داشته باشند؛ به سر مىبرد و این شرایط باعث شده که این نیرو از لحاظ کمیّت و کیفیت غیرقابل قیاس با زمان جنگ باشد.
باتوجه به اینکه اکثر کشورهایى که در منطقه حضور دارند از آخرین و به قولى جدیدترین امکانات برخوردارند و امکانات آنها به روز است، لطفاً در خصوص توانایىها و تجهیزات نیروى دریایى سپاه توضیحاتى بفرمایید.
توانمندىهاى ما در 4 پایه شکل گرفته و محاسبه شده است
طبیعتاً اصلىترین و اولویتدارترین توانمندى ما، توانمندى شناورى است. چون نیروى دریایى هستیم و شاکله اساسى یک توان دریایى را شناورها تشکیل مىدهند. ما در انواع مختلف کلاسهاى شناورى و انواع مختلف توانمندىها از موشکانداز تا شناورهاى اژدرانداز و جنگ مین و انواع مختلف شناورهاى ویژه که توانمندىهاى ما را به لحاظ رزمى تشکیل مىدهند، با توجه به نقشه راهى که از سالهاى قبل معلوم کردهایم صد در صد آن چیزى که توانمندى ما را تشکیل مىدهد، یعنى از طراحى تا ساخت شناور و سیستمهاى سلاح گرفته تا موشک و بقیه باید مربوط به داخل باشد و این افتخار اکنون وجود دارد که تولید شناور باتوجه به چرخه مفصلى که دارد تقریباً به صورت کامل مربوط به داخل است.
ما بر روى شناورهایمان موشکهایى که بیش از 220 کیلومتر برد دارند قرار دادهایم آن هم نه شناورهاى روان و معمول دنیا، بلکه بر روى شناورهاى بسیار کوچک، با سرعت بالا، قدرت مانور وآتش بالا و به لحاظ کوچکى ضدرادار. یعنى رادارها در مقابل شناورهاى کوچک ذلیل هستند. انبوهى نیز یکى دیگر از شاخصههاى توانمندى شناورى دریایى سپاه است به نحوى که تعداد آنها براى دشمن قابل تصور نیست. این در بعد شناورى، در زمینه جغرافیایی نیز جغرافیاى منطقه بسیار خاص است.
ما صد در صد منطقه خلیج فارس، تنگه هرمز، دریاى عمان را از ساحل مىتوانیم مورد اصابت قرار دهیم آن هم با موشکهاى ساحل به دریا که آنها نیز کاملاً داخلى است. ما امیدوار هستیم به زودى علاوه بر موشکهایى که قبلاً معرفى کردهایم، موشک با بردهاى بالاى سیصد کیلومتر را با همان مشخصه صد در صد داخلى معرفى و عملیاتى کنیم.
موضوع سوم موضوع هوا دریا است یعنى علاوه بر اینکه بر روى شناورها و در ساحل، توانمندى عملیاتى ما بسیار وسیع است، به لحاظ مشخصههایى که در اختیار ما از طریق هوادریا قرار مىگیرد بر روى شناورهاى پرند و بالگردهایمان انواع مختلف همان تسلیحات را داریم که این خود توانمندى مضاعفى را در اختیار ما مىگذارد.
پایه چهارم یعنى توانمندى نیروهاى ویژه تکاور دریایى براى عملیاتهاى هجومى و نیروهاى تفنگدار دریایى براى دفاع از نقاطى که الزام پدافند و دفاع از آن وجود دارد در سپاه سازماندهى شدهاند.
نیروهاى مهاجم مىگویند سپاه با توجه به قایقهاى تندرو براى مینریزى و اصطلاحاً نبردهاى چریکى دریایى استفاده مىکند و عمدهترین ترس آنها از این مسئله است. لطفاً این موضوع را بیشتر توضیح دهید؟
ببینید! امریکایىها و غربىها، یک سرى موانعى را که مربوط به خودشان است مبنا قرار مىدهند و بقیه را نسبت به آن مىسنجند. اینکه مىگویند نبرد چریکى، آنها از حرکات مربوط به خودشان به عنوان یک موضوع کلاسیک یاد مىکنند حرکات ما را به عنوان حرکت و نبرد چریکى مىدانند در حالى که اینطور نیست. بلکه یک توانمندى است که یک تعریف کامل کلاسیک با همه مشخصاتى که ما تعریف کردهایم دارد.
الزام ندارد که شما با تعریف دشمن، با قواعد بازى دشمن و در زمین بازى دشمن بازى کنید. در حال حاضر ما در شرایطى هستیم که زمین و شرایط بازى را ما تعیین مىکنیم. چرا چون ما در بغل امریکایى ها نیستیم، امریکایى ها آمده اند در بغل ما و در یک جغرافیاى به نام خلیجفارس قرار داریم. اینجا ما تعیین کننده هستیم که قواعد بازى چیست و زمین بازى کدام است، وقتى اینطور مىشود ما در شرایط ابتکار عمل قرار مىگیریم و آنها در شرایط انفعال. در صورتی که اگر ما مىخواستیم در خلیج مکزیک این کار را بکنیم شرایط عوض مىشد.
وقتى که موضوع تنگه هرمز مطرح مىشود این انفعال به حد بسیار وسیع بروز پیدا مىکند به نحوى که قیمت نفت یکى از تبعات است. آنها مىفهمند که نه تنها تنگه هرمز بلکه خلیج فارس زمین بازىاى است که ایران تعریف مىکند نه آنها.
در خلیج فارس و تنگه هرمز آنها از هزاران کیلومتر آنطرفتر به اینجا آمدهاند بر حسب ظاهراگر اتفاقى دراین منطقه بیفتد آنها نهایتاً تجهیزات نظامىشان آسیب مىبیند ولى بیشترین ضربه را ما مىبینیم حالا براى این موضوع چه تدابیر و امکاناتى را در نظر گرفتهاید؟
ببینید من جملاتى را از امریکایىها براى شما نقل مىکنم که نشان دهنده این است که خلیجفارس جایى نیست که صرفاً تجهیزات نظامى آمریکا در آن باشد. بلکه منافع حیاتى و عوامل امنیت ملى امریکا در آنجاست. براساس دکترین و قوانین و ادبیات سیاسى امریکا، منافع حیاتى و امنیت ملى آن چیزى است که وقتى مورد خطر قرار گیرد اصل موضوعیت امریکا مورد خطر قرار مىگیرد.
امریکایىها مىگویند ما اگر از اروپا عقبنشینى بکنیم جایى براى ماندن و دفاع کردن وجود دارد اما اگر از خلیجفارس عقبنشینى کنیم جایى به جز سرزمین اصلى امریکا براى دفاع کردن وجود ندارد یعنى مسئله خلیجفارس انحصاراً مثل مسئله خود سرزمین امریکاست.
اگر در اینجا امریکایىها در شرایط شکست قرار بگیرند به مثابه این است که در سرزمین اصلى خودشان شکست خوردهاند. به این دلیل که در خلیجفارس عواملى نهفته است که این عوامل مربوط به خود این منطقه نیست مربوط به کسانى که صرفاً در این منطقه حالا یا از خود کشورها یا دیگر کشورها حضور دارند نیست، بلکه کوچکترین مسئلهاى که اینجا به وجود بیاید مربوط به کل دنیاست.
حال چیزى که اینجا خیلى ملموس است و خیلى راحت الان در همه دنیا حتى مردم عادى دنیا هم مىتوانند بفهمند، موضوع انرژى است. وضعیت جهان آینده، اقتصاد آینده، حیات آینده، آرامش و رفاه جهانى به این موضوع اتصال پیدا کرده و یک شریان حیاتى دارد و آن انرژى است. انرژى که در جایى غیر از خلیجفارس وجود ندارد.
در سال 1367 میزان نفتى که از تنگه هرمز خارج مىشد بین 9 تا 10 میلیون بشکه بود. در حال حاضر 19 تا 20 میلیون بشکه نفت روزانه از تنگه هرمز خارج مىشود و 8 سال دیگر یعنى 2020 میزان نفتى که از خلیجفارس باید تأمین شود حال یا از تنگه هرمز و به وسیله نفتکشها باید برود یا از طریق خط لوله ـ که به هر صورت فرق زیادى ندارد ـ 25 تا 40 میلیون بشکه در روز خواهد بود این یعنى میزان وابستگى به نفت خلیجفارس دو برابر مىشود چرا اینگونه است؟ چون از 1300 میلیارد بشکه نفتى که در دنیا وجود دارد 800 میلیارد آن در خلیجفارس است.
500 میلیارد باقى مانده نیز نرخ برداشت وحشتناکى دارد که زمانهاى اتمام را به 5 یا 6 سال آینده مىرساند. در حال حاضر در داخل امریکا بین 10 تا 15 میلیون بشکه نفت برداشت مىشود و این ذخایر حداکثر 7 ـ8 سال آینده تمام مىشود و این در حالى است که امریکا روزانه 25 میلیون بشکه نفت مصرف مىکند. این ارقام را که مردم جلو خودشان مىگذارند، اهمیت موضوع مشخص مىشود.
از سال بحران انرژى یعنى سال 1973، سازمان بینالمللى انرژى تأسیس شد و یکى از اهداف آن این بود که سهم نفت را از تأمین انرژى جهانى کم کند و به چیزهاى دیگر اضافه کند. چیزهایى هم که در نظرشان بود انرژى هستهاى، انرژى خورشیدى و گاز بود.
تکلیف انرژى خورشیدى که مشخص است هنوز در حد تحقیقات و اسباببازى است یعنى سهمى که قابل ذکر باشد نرسیده. امیدوارىها به هستهاى وجود داشت که درصد قابل توجهى را به خودش اختصاص بدهد که آن هم چند مشکل اصلى داشت، یکى مشکل گرانى و دیگرى مشکل تکنولوژى.
مشکل اساسىترى که بعداً وجود آمد و تغییر تحولى براى استفاده از این نوع انرژى درست کرد یکى مشکل چرنوبیل بود و دیگرى سونامى ژاپن که در سال گذشته اتفاق افتاد. پس از حادثه ژاپن شما دیگر نه تنها طرحى براى گسترش نیروگاههاى هستهاى نمىبینید، بلکه لغو و تعطیل شدن نیروگاه هستهاى را مىبینید.
در دهه 70 بیش از 75درصد تأمین انرژى جهانى به نفت وابسته بود. این را تقریباً ده درصد کم کردهاند که به گاز اضافه شده است. گاز در رابطه با خلیجفارس انحصارىتر از نفت است. یعنى اگر نفت در 15ـ 10 کشور وجود دارد گاز در خلیج فارس موضوعیت ویژهاى دارد و منحصر به ایران و قطر است. یعنى وضع بهتر نمىشود بلکه بدتر مىشود.
اگر بخواهیم توان جمهورى اسلامى ایران را به لحاظ نیروى انسانى و امکانات و تجهیزات رتبهبندى کنیم در جه جایگاهى قرار مىگیرد؟
به صورت مسلم جایگاه آن مجموعهاى بالاتر قرار مىگیرد که درصورتى که نبردى به وجود بیاید شناورهایش بر روى آب شناور و شناورهاى طرف مقابل در زیرآب غوطهور باشد. این درواقع یک ملاک است. این مشخص مىکند که چه کشورى در رتبه بالاتر قرار مىگیرد. امریکایىها در 10 - 20 سال گذشته تعداد شناورهاى دریایىشان کم شده، آنها در زمان ریگان، حدود 600 فروند شناور نظامى اعم از رزمى، و شناورهاى پشتیبانى داشتند.
این تعداد در حال حاضر کمتر از 500 فروند است یعنى حدود 450 تا 500 فروند در کل سازمان نیروى دریایى امریکا اعم از ناوهاى بزرگ تا شناورهاى کوچک و سوخترسانى ومهماترسانى و غیره وجود دارد که از این تعداد، تعداد شناورهاى رزمى در حال حاضر حدود 200 فروند مىباشد. در حالى که امریکایىها طبق کمیتهایى که خودشان براى ما تصور مىکنند تعداد شناورهاى ما را 1000 فروند برآورد مىکنند.
شناورهاى رزمى امریکایىها یعنى ناوهاى هواپیمابر، رزم ناوها، ناوشکنها، و زیردریایىها، اینها شناور رزمى هستند. شناور رزمى که مىتواند ابتدا به ساکن اقدامى را انجام دهد. آنهایى که شناور را پشتیبانى مىکند، سوخترسانى مىکند اینها شناور رزمى نیست، پشتیبانى رزمى است.
همه این شناورهاى رزمى هم از یک دکترین چندصد ساله پیروى مىکنند و آن بزرگى آنهاست. شاید امریکا چارهاى هم غیر از این نداشته باشد، چون سرزمینشان از همه دنیا دورتر است و باید به وسیله این شناورها با دنیا ارتباط و اتصال برقرار کنند وبا توجه به اقیانوسهاى فىمابین باید شناورها بزرگ باشد.
البته کسى الزامى نداده یا قطعیتى به امریکا نداده است که یک شناور بزرگ که بعضاً دهها میلیارد دلار ارزش دارد آسیبپذیر نباشد. یک سال و یک ماه پیش وزیر دفاع امریکا (رابرت گیتس) در آکادمى نیروى دریایى امریکا این موضوع را صحبت کرد و تأکید کرد که استراتژى چند صدساله امریکا مىبایست عوض بشود. این استراتژى شکست خورده است چرا که ناو بزرگى که بعضاً دهها میلیارد دلار هزینه دارد درجنگ در برابر قایقهاى تندرو بسیار ارزان قیمت آسیبپذیر است وغرق مىشود.
توانمندى نظامى وقتى درست مىشود که کسى که هزینههاى بسیار کمترى براى توانمندىهاى نظامى صرف کرده است به اهدافش مىرسد و در شرایط بهترى قرار مىگیرد.
بحث توانایىها و آمادگىهاى جمهورى اسلامى چه پیامى براى مردم خود ما و بعد مردم کشورهاى منطقه و همچنین براى امریکایىها و متجاوزین دارد؟
پیام براى مردم ما، اطمینان و آرامش است. شما آرامتر از مردم و کشور ما جایى را سراغ دارید؟ این توانمندى فقط مربوط به نیروى مسلح نیست مربوط به کل نظام است. دلیل آن هم این است که چون از ماهیت دعوا مردم خبر دارند. ماهیت دعواى دنیاى استکبار به نمایندگى امریکا با ما ماهیت سیاسى و اقتصادى و این حرفها نیست. ماهیت حق و باطلى است.
راجع به کشورهاى منطقه دو صورت است یکى دولتهاى منطقه هستند یکى مردم منطقه. مردم منطقه نه تنها از ایران نگرانى ندارند، بلکه موافق این موضوع هستند که یک ایران قدرتمند درست بشود. اما دولتهاى منطقه؛ خیلى از دولتهاى منطقه خیلى از مواقع مجبور هستند آن چیزى را که امریکایىها مىخواهند بگویند و انجام بدهند این کشورها به نوعى کشورهاى اشغال شده از طرف امریکا هستند و در واقع چیزى را مىگویند و دنبال مىکنند که از آنها خواسته مىشود.
اما امریکایىها؛ برداشتى را که امریکایىها دارند همان برداشتى است که در اوایل مطلب عرض کردم، یعنى در برابر این توانمندى باید در یک موضع دفاعى قرار داشته باشند نه موضع تهاجمى. براى همین هم تمام اقداماتى که انجام مىدهند به گونهاى عنوان مىکنند که همهپسند باشد مثلاً مىگویند براى تأمین امنیت انرژى جهانى.
لطفاً نسبت به اشرافى که نیروى دریایى سپاه و ارتش روى بیگانگان و امریکایىها دارند توضیح دهید.
ما به صورت روزانه و لحظهاى آنها را تحت کنترل داریم. ما مىتوانیم تا ظهر امروز آمار آنها را به شما بدهیم و دقیقاً مشخص کنیم که چند شناور در منطقه است و در کجاها مستقر هستند و چند هواپیما و چند نیروى انسانى دارند. مثلاً در حال حاضر حدود 90 شناور داخل منطقه است که بیشتر آنها متعلق به امریکایىهاست که تعداد کمى از آنها در خارج از تنگه هرمز و دریاى عمان و الباقى داخل خلیجفارس است. یک ناو درحال حاضر در شمال خلیجفارس منطقه میانى خلیجفارس داریم. یک ناو هم حد فاصل ایران و پاکستان در منطقه شرقى دریاى عمان و سه فروند زیردریایى داخل خلیجفارس است. انواع شناور هم مشخص است و در مجموع صد در صد این توانمندى به صورت لحظهاى تحت کنترل است.
بحث تنگه هرمز از اول هم بحث مهمى بوده و در زمان جنگ هم برخی مسئولین نظام می گفتند که اگر امنیت در آنجا براى ما نباشد براى هیچ کس نیست و جمهورى اسلامى ایران این را نشان داد. امریکایىها مىگویند ایران مىتواند تنگه هرمز را ببندد ولى این مدتدار نیست یعنى حداکثر براى یک ماه، نظر شما دراین مورد چیست؟
در زمان جنگ، نیروى دریایى سپاه تازه تأسیس شده بود. با این حال کسانى که آن موقع بازنشسته شدند یا هستند به خوبى مىدانند که چیزى که در سال 66 و 67 در رویارویى ما و امریکایىها در خلیجفارس پیش آمد مایه ذلت و خفت امریکایىها شد.
در آن زمان کشور اراده کرد بعضى اقدامات انجام شود آن کار صورت گرفت. یعنى ما قریب 139 کشتى را زدیم و اگر قرار بود به 1390 کشتى هم برسد مىرساندیم. توان آن وجود داشت. علت هم این بود که تمام توانمندىهاى امریکا براى جلوگیرى از این کار کارآیى نداشت. همین سال 66 و 67 به همین روند بین ما و آمریکایىها باعث شد که یک تئورى در امریکایىها به وجود بیاید که امریکا در آینده با جنگ نامتقارن مواجه است.
ما بیش از بیست سال فرصت داشتیم که با جرأت مىتوانم بگویم که حتى یک روز این مدت را از دست ندادهایم براى اینکه سه الزام سازمان دهى سازمان مناسب، آموزشهاى متناسب و تسلیحات و تجهیزات متناسب را درحد اعلا به وجود بیاوریم. الان امریکایىها نسبت به سال 66 و 67 در رابطه با مسائل خلیج فارس، تنگه هرمز و موضوع انرژى ضعیفتر هستند و ما قوىتر از آن موقع هستیم.
اگر صد در صد نفت منطقه با خطوط لوله برود این نفت از کجا مىخواهد برود؟ یا از زیر آبهاى خلیجفارس یا در یک باریکه کوچکى از خلیج فارس. یعنى فرقى در اصل قضیه به وجود نمىآید بلکه بدتر مىشود زیرا تلاش بسیار زیاد و هزینه بسیار زیاد و وحشتناک که بعضاً براى خیلى از کشورها و دنیا قابل تحمل نیست. یعنى موضوع هزینهاى که باید براى خطوط لوله بشود اضافه مىشود به مشکلات موجود.
اگر احیاناً جنگى در خلیجفارس به وقوع بپیوندد ایران نیز نمىتواند نفت صادر کند. براى این مسئله چه تدبیرى اندیشیدهاید؟
اولاً اگر ما واقعاً نتوانیم نفت را صادر کنیم یک فرصت استثنایى است. همان که رهبر معظم انقلاب نیز فرمودند که «تحریمها براى ما یک فرصت استثنایى است». البته دنیا نمىتواند ما را تحریم کند، دنیا تاب تحمل نبود انرژى ایران را ندارد. یعنى اگر به انرژى داخل خلیجفارس خدشهاى وارد شود، اقتصاد دنیا فرو مىپاشد و اگر بر فرض این طور بشود از بین رفتن نفت به عنوان اصلىترین عامل اقتصادى، هم در منطقه و هم در خارج منطقه مىتواند اتفاق بیفتد و این کار حالت بازدارندگى دارد که هیچگاه دست به این اقدام نباید بزنند.
همکارى سپاه و ارتش در امنیت خلیجفارس چه نقشى دارد؟
چندین سال است که یک تقسیم جغرافیایى بین سپاه و ارتش صورت گرفته به این معنى که تنگه هرمز و خلیجفارس مربوط به سپاه است و ارتش مسئولیتى در خلیج فارس ندارد.
مسئولیت ارتش دریاى مازندران و دریاى عمان است. با این وصف که در دریاى عمان پایگاههاى ما در چابهار و جاسک نیز وجود دارد و حضور داریم و در شمال هم پایگاه ما وجود دارد. ولى تقسیم جغرافیایى صورت گرفته و این تقسیم جغرافیایى تعاملات مثبت بین ما و ارتش را به حد کمال مىرساند و دیگر تداخلى وجود ندارد و این روال، مبناى خوبى است.
در داخل سپاه هم مجموعه نیروى دریایى و مجموعه هوا فضا و مجموعه نیروى زمینى و همچنین سپاه استانى. سپاه یک پیکر است و وقتى کارکرد خودش را دارد که به صورت یک پیکره عمل مىکند. و خدا را شکر که یک پیکره بودن از اول در سپاه بوده و همچنان هست.
به عنوان سؤال آخر به برنامههاى نیروى دریایى سپاه براى حضور در آبهاى بینالمللى و برنامههاى آینده هم اشارهاى داشته باشید.
در دکترین نیروى دریایى سپاه که ابلاغ شده است موکول به یک جغرافیاى خاص نیست در هر جغرافیایى نیروى دریایى سپاه مىتواند باشد و این روند هم وجود دارد و الحمدلله این توانمندى موکول به یک جغرافیاى خاص نیست. در برنامه پنجم نه یک پیشرفت بلکه یک جهش بسیار بزرگ براى نیروى دریایى سپاه عملاً شروع شده و در پایان برنامه پنج ساله پنجم ما یک وضعیت کاملاً متفاوت در همه زمینه ها خواهیم داشت.
این اتصالى که بین داخل و مجموعه باید وجود داشته باشد به وجود آمد اتصالى که بین ما و خارج از کشور وجود داشته قطع شده چون نیازى نداریم هرچند که مانعى از طرف کشورهاى دیگر وجود ندارد و آنها استقبال هم مىکنند. چون خود این روند باعث ارتقاء وضعیت آنها هم خواهد شد چون ما در اینجا با امریکایىها در صحنه عملى قرار داریم و این یکى از نیازمندىهاى ارتقا تحقیقاتى و تسلیحاتى همه جاى دنیا است ولى خوب این اتصال به نوعى وجود ندارد و در داخل کشور برقرار است و ما انشاءالله شکل کاملى از حضور و بروز و گسترش را در داخل و خارج سپاه خواهیم داشت.
دریا مثل زمین نیست که حالت جنگ نباشد حالت عملیاتى برقرار نباشد. اصلاً بودن در دریا بخشى از عملیات است و ما در 24 ساعت صدها فروند شناور را در داخل دریا داریم.